۱۳۹۳-۹-۱۶، ۱۰:۴۷ عصر
دیشب بعد از اینکه خوابم برد تا صبح دیگه تکون نخوردم با اینکه شبا صد بار بیدار میشم...صب که بیدار شدم سرم گیج میرفت و چشمام باز نمیشد به زور ساعتو دیدم 12:30 ظهر بود به زور پاشدم اما حسابی حالم بد بود....وقتی رفتم تو آشپزخونه دیدم شیر گاز باز بوده و 12 ساعت گاز توی خونه ی کیپ و دربسته ما پخش میشده.....واگه دریچه کولر باز نبود دیگه اخرین پستام همینای خل بازیای دیشبم بود.......معجزه ای بود عجیب...امروز خیلی حالم بد بود به خاطر گاز تو ریه هام و خونم......
یه وقتایی باید بد باشی تا بعضیا بفهمن خوب بودنت وظیفه نیس...