۱۳۹۰-۷-۲۲، ۰۹:۰۸ عصر
مقدمه
آرا و نظریات بیرونی از دو منظر قابل تأمل است:
اولاً، وی به میراث و هویت تمدن اسلامی ـ ایرانی تعلق دارد.
ثانیا، روش پژوهشی وی، تجربی و علمی است،
بنابراین، وی دانشمندی اسلامی است نه فیلسوف اسلامی. براین اساس، نقطه عزیمت اندیشه سیاسی وی، «مدلها»، «الگوها» و «قوانین» طبیعی هستند یعنی از جامعه طبیعی به جامعه مدنی میرسد و در نهایت الگوی مدینه فاضله وی از سنخ جامعه سیاسی دینی است؛ به عبارت دیگر، از منظر وی ماهیت زندگی انسانی، عقلانی و ارادی است، و لذا انگیزش وکنش جامعه انسانی در روند صعودی خود به تکامل میرسد، و در پرتو آن، «حکومت فاضله معطوف به عقلِ وحیانی» در برابر «حکومت فاسقه معطوف به جهل» محقق میگردد.
شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه بیرونی
نکته قابل تأمل مربوط به شرایط سیاسی ـ اجتماعی قرن چهارم و وضعیت اسفبار دولتها و حاکمیت سیاسی مسلمانان است. در این قرن اگر چه در اوج بلوغ تمدن اسلامی قرار داریم ولی حاکمیت دستگاه خلافت و زندگی سیاسی مسلمانان در اوج زوال و انحطاط بود، تفرقه و تشتت در نقاط مختلف مملکت اسلامی سایه افکنده و جنگ بیپایان داخلی بین آنها به اوج خود رسیده بود. که این منازعات و جنگها تا حد زیادی بر اندیشه بیرونی اثر گذاشت و کتابهای تحقیق ماللهند و آثارالباقیه را در این راستا نگاشت.
زمانه بیرونی
در دوره حیات بیرونی (۳۶۲ ـ ۴۴۰ ه.) شاهد ظهور و سقوط دولتهای متعدد اسلامی در ایران هستیم که آنها را میتوان به دو دسته سنخ شناسی کرد :
دولتهای ایرانی دیلمی تبار آل زیار و آل بویه که به دست سلطان طغرل سلجوقی منقرض شدند
دولتهای آریایی تبار سامانیان و خوارزمشاهیان که به دست سلطان محمود غزنوی منقرض شدند.
زندگی بیرونی
بیرونی از پرکارترین دانشمندان مسلمان است و در علوم نقلی و عقلی، آثار متعددی به جای گذاشت. در منابع مختلف آثار او را تا ۱۸۵ عنوان ذکر کرده اند.
ضرورت و منشاء جامعه مدنی
فلسفه اجتماعی بودن انسان از نظر بیرونی مبتنی بر چندین اصل مهم است:
الف) اصل استئناس و تجانس : با این اصل وی به ریشه لغوی انسان که از «أنس» مشتق شده نزدیک می شود؛ بدین معنا که زندگی انسان کامل نمی شود مگر به واسطه انس و همیاری با دیگران؛ از این رو همگنی عامل تأسیس جامعه است.
ب) اصل تضاد : طبایع متضاد ضمن این که همدیگر را دفع میکنند به دلایلی تمایل به جذب و همکاری نیز دارند .
ج) نیازهای انسان : انسان برای رفع ضروریات زندگیاش، گرایش به زندگی جمعی دارد .
ضروریت و ماهیت دولت
بر قراری نظم سیاسی برای « ایجاد تعادل و اقامه نظم» ضروری است.
اوّلاً، تأسیس جامعه سیاسی و دولت برای سعادت اجتناب ناپذیر است ،
ثانیاً نظام سیاسی می بایست مبتنی بر عدالت باشد؛
ثالثاً، معیار عدالت قانون صحیح است،
رابعاً، قانون صحیح آن است که توأم با منصوصات الهی باشد؛
خامساً، جامعه سیاسی با توجه به آموزشهای «امامت شیعی» مبتنی بر تجانس، مودت و همیاری است .
«سیرت فاضله همان است که دین آن را بایسته گرداند»
«امر، به اجتماع ملک و دین کمال خواهد یافت»
وی در ضمن اعتراض به حکومت صدر اسلام میگوید «سپس خلافت به حکومت و امارت بلکه به فرعونیت تبدیل یافت»
بنابر این اصل، دولت و اجتماع سیاسی امری بدیهی است،
لکن «فضیلت» و «قدرتِ حاکم» دو مؤلفه اساسی برای استقرار نظم سیاسی مطلوب می باشند.
اصناف و طبقات اجتماعی
استئناس و همکاری زندگی جمعی کنش معطوف به اغراض درونی و بیرونی طبقات اجتماعی گوناگون
طبقات اجتماعی از دیدگاه بیرونی؛ فرهنگی است؛ به عبارت دیگر، معارف بشری که از ادراک محسوسات شروع میشود، مراتب پیچیده معقولات را در مینوردد و افراد بشر را به دو قسم «خواص» و «عوام» تقسیم میکند و طبایع عامی را مشتاق محسوسات و طبایع خواص را گذر از محسوسات و گرایش به معقولات می انگارد.
«إن أکرمکم عند الله أتقیکم»
«فلا أنساب بینهم و لا یتسائلون
روایت نبوی که «الناس من آدم و آدم من تراب و لا فضل لعربی علی عجمی إلا بالتقوی»
تنها معیار برای تقسیمات افراد و جامعه، «علم و حکمت و سبقت در محاسن اخلاقی است.
در هر صورت وی اصالت را به بخش معنوی جامعه و فرهنگ مردم میدهد «نه چارجوبهای مادی، قالبها و نهادها و نه حتی رابطههای آن» از این رو، علاقه چندانی برای طبقه بندی و تقسیمات نهادی جامعه، نشان نمیدهد.
انواع دولت
۱ ـ دولت کامله یا آرمانی: حکومت آرمانی که مدینه فاضله تلقی میشود در مرحله اول «حکومت انبیاء» و در مرحله بعد حکومت امامان علیهالسلام از «امامت و حکومت علی علیهالسلام » تا «دولت عادله جهانی حضرت مهدی ( عج)» قرار دارد؛
۲ ـ خلافت: گاهاً آن را تایید می کند و گاهی آن را نفی اما در هر صورت آن را به عنوان یک واقعیت خارجی طرح کرده و از انواع حکومتها بر میشمرد؛
۳ ـ سلطنت عادله: بیرونی وقتی به توصیف پادشاهان ایران باستان میپردازد حکومت پادشاهی ایران را چنین توصیف میکند: «پادشاهان ایران، مردمی با محبت و رعیت پرور بودند و به عدل مشهور جهانیان، و همواره به کار مردم نظر داشتند. از منظر بیرونی، سلطنت عادله به واسطه صفت عدالت که مهمترین فضیلت دولت کامله محسوب میشود، دارای مشروعیت است.
۴ ـ دولت جائر یا جاهله: از نظر بیرونی، اگر دولتی صفت عدالت را نداشته باشد و غایت آن امنیت، آسایش، آبادانی و رفع ظلم از رعیت نباشد دولت غیر مشروع و «دولت فرعونی» است .
دولت آرمانی و مطلوب ابوریحان، «دولت عقل» است که در آن شایستگان و نخبگان فرهنگی به منظور تأسیس مدینه فاضله و ایجاد عدالت در جامعه تلاش میکنند. بنابر این، وی در آثار خود به دنبال جامعهای است که مردمش عاقل و دولتش « دولت عاقلان و غایت سیاستش کمال» سعادت و «آسایش رعیت» باشد.
بیرونی برای ترسیم دولت آرمانی، به عبارات افلاطون و ارسطو در خصوص «شهر برین و آسمانی، اشاره دارد البته با این فرق که شهر خدا و دولت آرمانی بیرونی در آسمانها نیست، بلکه دولتی زمینی است که به شکل ناقص در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله «مدینة النبی» و ائمه معصومین علیهم السلام محقق شده است و شکل کامل آن در «آخر الزمان توسط حضرت مهدی (عج) محقق خواهد شد».
بدین ترتیب حق حکومت :
اولاً بالذات از آن خداست که رئیس العقلا و عقل مطلق است .
در مرتبه بعد از آن رسول خداوند صلیاللهعلیهوآله و معصومین علیهالسلام » است، چرا که به واسطه عصمت بر خلاف مقتضای عقل عمل نمیکنند .
در مرتبه سوم حکومت از آن کسانی است که به پیروی از معصومین علیهالسلام در پی ایجاد نظام عادلانه در جامعه هستند.
عوامل مشروعیت دولت
مشروعیت به معنای حقانیت و مقبولیت از دیدگاه بیرونی به دو عنصر مهم باز میگردد: یکی «عقل» و دیگری « دین »
همچنان که عقل در نهاد انسان هماهنگ کننده و متعادل کنندهنیروهای متضاد است در اجتماع نیز عقل متکفل عدالت اجتماعی است.
اولین و مهمترین عنصر در مشروعیت حکومت، عدالت است.
دومین عامل مشروعیت دولت آموزههای دینی است که مفسر حقیقی عدالت فردی و اجتماعی هستند.
درک عدالت منوط به درک صحیح شریعت است و فهم شریعت نیز محتاج به طبقه خاصی از عالمان دین و دنیاست.
«سیرت فاضله همان است که دین آن را بایسته گرداند»؛
تنها تکالیف و مقررات الهی است که طبع عصیانگر بشر را کنترل و جامعه را از انحطاط باز میدارد.
صفات حاکمان
الف) عقل تدبیری
از دیدگاه بیرونی، انسانها در طول ادوار زندگی خود سه کمال را میگذرانند و تنها کسانی شایستگی رهبری جامعه را دارند که ضمن گذر از بلوغ جسمی و بلوغ عقلی به بلوغ تدبیری نیز رسیده باشند.
معنای بلوغ تدبیری این است که اگر به فرمانروایی رسید بتواند همه مردم را اداره کند و یا اگر خانواده تشکیل داد بتواند امر خانواده را اداره نماید و یا اگر تنها ماند خود را اداره نماید.
ب ) عدالت
عدالت هدف و غایت حکومت و نظام اجتماعی محسوب می شود که بایستی توسط حاکمان عادل محقق شود.
برای بیرونی « حاکم عادل» موضوعیت دارد نه صرف عدالت
ج ) محبت
«محبت» برای حاکمان، سیاست را اخلاقی میکند و بین فرمانروا و فرمانبردار، الفت ایجاد میکند.
د ) تقوا
تقوا و پرهیزگاری از دیگر صفات ارزشی و اخلاقی برای حاکمان است که موجب هبستگی و وحدت معنوی در جامعه سیاسی میشود .
ه) علم
«انسان مطلوب» و «جامعه فاضله» آن است که به دانایی رسیده باشد . وی بیان می دارد جامعه سیاسی و اجتماعی د رکشاکش سه عنصر «دین ، دانایی و جهل» قرار گرفته است و وظیفه حاکمان به عنوان نمایندگان «خواص جامعه» ضمن اینکه خود میبایست قله رفیع عقل و دانایی را بپیمایند، جامعه را نیز باید به سوی کمال و سعادت (دانایی) هدایت کنند .
کار ویژه های دولت
الف ) تأمین عدالت
عدالت عالیترین فضیلت فردی و اجتماعی است و از این رو، عدالت اقتصادی و سیاسی را بالاترین فضایل و کمالات جامعه تلقی میکند که حکومت متکفل تأمین آن است .
ب ) تأمین امنیت و آسایش
مبنای زندگی مدنی «امنیت اجتماعی» است.
اوضاع نا به سامان دولتها و حاکمیتهای سیاسی عصر بیرونی از دلایل دیگر طرح این مورد به شمار می آید.
ج ) عمران و آبادانی
بیرونی هر وقت از حکومتهای عادل بحث کرده به نوعی مهمترین خصیصه آنها را گسترش علم، اصول صناعات و شهر نشینی و در یک کلمه «ایجاد تمدن»، ذکر نموده است.
د ) اجرای قوانین عقل و دین
جامعه سیاسی دارای دو منبع تغذیه است: یکی، دین که مجموعهای از قوانین ثابت و غیرمتغیر است و دیگری، عقل که مجموعهای از مقررات متغیر است که عقلا بر اساس نیازمندیهای زمان و مکان وضع میکنند.
ایشان اجرای قوانین (عقلی و شرعی) را لازم و مکمل همدیگر میدانست.
عوامل ثبات و بقای حکومت
الف) عدالت
از دیدگاه بیرونی، همانگونه که در طبیعت عدل حافظ نظام طبیعت است و به واسطه مشیت الهی نیازهای موجودات بدون اسراف و خسّت به آنها اعطا شده است، در نظام انسانی نیز عدالت حافظ نظام اجتماعی است.
ب) رهبر شایسته
از منظر وی، همانگونه که عقل در نهان انسان موجب ثبات و تعادل قوای متعارض است، طبقه اندیشمندان نیز کارویژه تعادل و ثبات جامعه را بر عهده دارد.
عقل چیزی جز عدل نیست و رهبر شایسته کسی جز مجری عدالت نمیباشد .
ج) رفاه و امنیت
وی فلسفه حقیقی تشکیل حکومت را خوشبختی و رفاه عمومی جامعه میانگارد و عدم رعایت این امور را سبب «سقوط نظام و حکومت» میداند.
د) مشروعیت دینی حکومت
ماهیت حکومت از دیدگاه بیرونی، مشروعیت دوگانه (عقل و دین) دارد که تنها در صورتی که این دو تلفیق یابند، حاکمیت مشروعیت و در نتیجه دوام و ثبات حاصل خواهد شد. وی در مقایسه بین این دو، اولویت را به دین میدهد.
ه) مشارکت سیاسی مردم
ابوریحان با توجه به آموزههای اسلامی از نقش نظارتی مردم در کنترل دولت و جلوگیری از انحراف آن نیز غفلت نکرده و در مورد حقوق سیاسی شهروندان به بیان حقایق در برابر زمامداران اشاره می کند.
و) قانون گرایی
قانون گرایی از عواملی است که موجب وحدت و همبستگی در اجتماع و شکلگیری یک نظام سیاسی و بقای آن میگردد.
قرون چهارم و پنجم هجری بساط خلافت دچار زوال و انحطاط شده و بر ویرانههای آن، دولتها و حاکمیتهای مستقل جدیدی به وجود آمدند و بیرونی شاهد محیط پرهیجان و شکوفایی و زوال قدرتهای سامانیان، قراخانیان و غزنویان بود که روح حساس و عقل بینا، وی را به سمت تحلیل علل منازعات اجتماعی و گسیختگی حکومت کشاند.
نتیجه
ابوریحان بیرونی نیز همانند دیگر متفکران اسلامی از جمله فارابی خصلت های جامعه ایده آل را به خصصیصه های حاکم مرتبط می کند و معتقد است که حاکم باید نیرومند باشد و در تصمیماتی که اتخاذ می کند نباید تزلزل به خود راه دهد. همچنین حاکم باید واجد استعدادها و ظرفیت هایی باشد که بتواند به آسانی برای مشکلات راه حل پیدا کند و از موقعیت های دشوار موفق بیرون آید. چنین زمام داری اگر در نتیجه حمایت مردمش از سوی مذهب مورد حمایت قرار گیرد خواهد توانمست با پشتیبانی این دو نیرو که در حد کمال موافق و هماهنگی قرا دارند جامعه ای پیروز و متعادل داشته باشد.
منبع :
( خلاصه ای از مقاله زندگی و اندیشه سیاسی ابوریحان بیرونی که توسط غلامحسن مقیمی نوشته شده است. )
آرا و نظریات بیرونی از دو منظر قابل تأمل است:
اولاً، وی به میراث و هویت تمدن اسلامی ـ ایرانی تعلق دارد.
ثانیا، روش پژوهشی وی، تجربی و علمی است،
بنابراین، وی دانشمندی اسلامی است نه فیلسوف اسلامی. براین اساس، نقطه عزیمت اندیشه سیاسی وی، «مدلها»، «الگوها» و «قوانین» طبیعی هستند یعنی از جامعه طبیعی به جامعه مدنی میرسد و در نهایت الگوی مدینه فاضله وی از سنخ جامعه سیاسی دینی است؛ به عبارت دیگر، از منظر وی ماهیت زندگی انسانی، عقلانی و ارادی است، و لذا انگیزش وکنش جامعه انسانی در روند صعودی خود به تکامل میرسد، و در پرتو آن، «حکومت فاضله معطوف به عقلِ وحیانی» در برابر «حکومت فاسقه معطوف به جهل» محقق میگردد.
شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه بیرونی
نکته قابل تأمل مربوط به شرایط سیاسی ـ اجتماعی قرن چهارم و وضعیت اسفبار دولتها و حاکمیت سیاسی مسلمانان است. در این قرن اگر چه در اوج بلوغ تمدن اسلامی قرار داریم ولی حاکمیت دستگاه خلافت و زندگی سیاسی مسلمانان در اوج زوال و انحطاط بود، تفرقه و تشتت در نقاط مختلف مملکت اسلامی سایه افکنده و جنگ بیپایان داخلی بین آنها به اوج خود رسیده بود. که این منازعات و جنگها تا حد زیادی بر اندیشه بیرونی اثر گذاشت و کتابهای تحقیق ماللهند و آثارالباقیه را در این راستا نگاشت.
زمانه بیرونی
در دوره حیات بیرونی (۳۶۲ ـ ۴۴۰ ه.) شاهد ظهور و سقوط دولتهای متعدد اسلامی در ایران هستیم که آنها را میتوان به دو دسته سنخ شناسی کرد :
دولتهای ایرانی دیلمی تبار آل زیار و آل بویه که به دست سلطان طغرل سلجوقی منقرض شدند
دولتهای آریایی تبار سامانیان و خوارزمشاهیان که به دست سلطان محمود غزنوی منقرض شدند.
زندگی بیرونی
بیرونی از پرکارترین دانشمندان مسلمان است و در علوم نقلی و عقلی، آثار متعددی به جای گذاشت. در منابع مختلف آثار او را تا ۱۸۵ عنوان ذکر کرده اند.
ضرورت و منشاء جامعه مدنی
فلسفه اجتماعی بودن انسان از نظر بیرونی مبتنی بر چندین اصل مهم است:
الف) اصل استئناس و تجانس : با این اصل وی به ریشه لغوی انسان که از «أنس» مشتق شده نزدیک می شود؛ بدین معنا که زندگی انسان کامل نمی شود مگر به واسطه انس و همیاری با دیگران؛ از این رو همگنی عامل تأسیس جامعه است.
ب) اصل تضاد : طبایع متضاد ضمن این که همدیگر را دفع میکنند به دلایلی تمایل به جذب و همکاری نیز دارند .
ج) نیازهای انسان : انسان برای رفع ضروریات زندگیاش، گرایش به زندگی جمعی دارد .
ضروریت و ماهیت دولت
بر قراری نظم سیاسی برای « ایجاد تعادل و اقامه نظم» ضروری است.
اوّلاً، تأسیس جامعه سیاسی و دولت برای سعادت اجتناب ناپذیر است ،
ثانیاً نظام سیاسی می بایست مبتنی بر عدالت باشد؛
ثالثاً، معیار عدالت قانون صحیح است،
رابعاً، قانون صحیح آن است که توأم با منصوصات الهی باشد؛
خامساً، جامعه سیاسی با توجه به آموزشهای «امامت شیعی» مبتنی بر تجانس، مودت و همیاری است .
«سیرت فاضله همان است که دین آن را بایسته گرداند»
«امر، به اجتماع ملک و دین کمال خواهد یافت»
وی در ضمن اعتراض به حکومت صدر اسلام میگوید «سپس خلافت به حکومت و امارت بلکه به فرعونیت تبدیل یافت»
بنابر این اصل، دولت و اجتماع سیاسی امری بدیهی است،
لکن «فضیلت» و «قدرتِ حاکم» دو مؤلفه اساسی برای استقرار نظم سیاسی مطلوب می باشند.
اصناف و طبقات اجتماعی
استئناس و همکاری زندگی جمعی کنش معطوف به اغراض درونی و بیرونی طبقات اجتماعی گوناگون
طبقات اجتماعی از دیدگاه بیرونی؛ فرهنگی است؛ به عبارت دیگر، معارف بشری که از ادراک محسوسات شروع میشود، مراتب پیچیده معقولات را در مینوردد و افراد بشر را به دو قسم «خواص» و «عوام» تقسیم میکند و طبایع عامی را مشتاق محسوسات و طبایع خواص را گذر از محسوسات و گرایش به معقولات می انگارد.
«إن أکرمکم عند الله أتقیکم»
«فلا أنساب بینهم و لا یتسائلون
روایت نبوی که «الناس من آدم و آدم من تراب و لا فضل لعربی علی عجمی إلا بالتقوی»
تنها معیار برای تقسیمات افراد و جامعه، «علم و حکمت و سبقت در محاسن اخلاقی است.
در هر صورت وی اصالت را به بخش معنوی جامعه و فرهنگ مردم میدهد «نه چارجوبهای مادی، قالبها و نهادها و نه حتی رابطههای آن» از این رو، علاقه چندانی برای طبقه بندی و تقسیمات نهادی جامعه، نشان نمیدهد.
انواع دولت
۱ ـ دولت کامله یا آرمانی: حکومت آرمانی که مدینه فاضله تلقی میشود در مرحله اول «حکومت انبیاء» و در مرحله بعد حکومت امامان علیهالسلام از «امامت و حکومت علی علیهالسلام » تا «دولت عادله جهانی حضرت مهدی ( عج)» قرار دارد؛
۲ ـ خلافت: گاهاً آن را تایید می کند و گاهی آن را نفی اما در هر صورت آن را به عنوان یک واقعیت خارجی طرح کرده و از انواع حکومتها بر میشمرد؛
۳ ـ سلطنت عادله: بیرونی وقتی به توصیف پادشاهان ایران باستان میپردازد حکومت پادشاهی ایران را چنین توصیف میکند: «پادشاهان ایران، مردمی با محبت و رعیت پرور بودند و به عدل مشهور جهانیان، و همواره به کار مردم نظر داشتند. از منظر بیرونی، سلطنت عادله به واسطه صفت عدالت که مهمترین فضیلت دولت کامله محسوب میشود، دارای مشروعیت است.
۴ ـ دولت جائر یا جاهله: از نظر بیرونی، اگر دولتی صفت عدالت را نداشته باشد و غایت آن امنیت، آسایش، آبادانی و رفع ظلم از رعیت نباشد دولت غیر مشروع و «دولت فرعونی» است .
دولت آرمانی و مطلوب ابوریحان، «دولت عقل» است که در آن شایستگان و نخبگان فرهنگی به منظور تأسیس مدینه فاضله و ایجاد عدالت در جامعه تلاش میکنند. بنابر این، وی در آثار خود به دنبال جامعهای است که مردمش عاقل و دولتش « دولت عاقلان و غایت سیاستش کمال» سعادت و «آسایش رعیت» باشد.
بیرونی برای ترسیم دولت آرمانی، به عبارات افلاطون و ارسطو در خصوص «شهر برین و آسمانی، اشاره دارد البته با این فرق که شهر خدا و دولت آرمانی بیرونی در آسمانها نیست، بلکه دولتی زمینی است که به شکل ناقص در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله «مدینة النبی» و ائمه معصومین علیهم السلام محقق شده است و شکل کامل آن در «آخر الزمان توسط حضرت مهدی (عج) محقق خواهد شد».
بدین ترتیب حق حکومت :
اولاً بالذات از آن خداست که رئیس العقلا و عقل مطلق است .
در مرتبه بعد از آن رسول خداوند صلیاللهعلیهوآله و معصومین علیهالسلام » است، چرا که به واسطه عصمت بر خلاف مقتضای عقل عمل نمیکنند .
در مرتبه سوم حکومت از آن کسانی است که به پیروی از معصومین علیهالسلام در پی ایجاد نظام عادلانه در جامعه هستند.
عوامل مشروعیت دولت
مشروعیت به معنای حقانیت و مقبولیت از دیدگاه بیرونی به دو عنصر مهم باز میگردد: یکی «عقل» و دیگری « دین »
همچنان که عقل در نهاد انسان هماهنگ کننده و متعادل کنندهنیروهای متضاد است در اجتماع نیز عقل متکفل عدالت اجتماعی است.
اولین و مهمترین عنصر در مشروعیت حکومت، عدالت است.
دومین عامل مشروعیت دولت آموزههای دینی است که مفسر حقیقی عدالت فردی و اجتماعی هستند.
درک عدالت منوط به درک صحیح شریعت است و فهم شریعت نیز محتاج به طبقه خاصی از عالمان دین و دنیاست.
«سیرت فاضله همان است که دین آن را بایسته گرداند»؛
تنها تکالیف و مقررات الهی است که طبع عصیانگر بشر را کنترل و جامعه را از انحطاط باز میدارد.
صفات حاکمان
الف) عقل تدبیری
از دیدگاه بیرونی، انسانها در طول ادوار زندگی خود سه کمال را میگذرانند و تنها کسانی شایستگی رهبری جامعه را دارند که ضمن گذر از بلوغ جسمی و بلوغ عقلی به بلوغ تدبیری نیز رسیده باشند.
معنای بلوغ تدبیری این است که اگر به فرمانروایی رسید بتواند همه مردم را اداره کند و یا اگر خانواده تشکیل داد بتواند امر خانواده را اداره نماید و یا اگر تنها ماند خود را اداره نماید.
ب ) عدالت
عدالت هدف و غایت حکومت و نظام اجتماعی محسوب می شود که بایستی توسط حاکمان عادل محقق شود.
برای بیرونی « حاکم عادل» موضوعیت دارد نه صرف عدالت
ج ) محبت
«محبت» برای حاکمان، سیاست را اخلاقی میکند و بین فرمانروا و فرمانبردار، الفت ایجاد میکند.
د ) تقوا
تقوا و پرهیزگاری از دیگر صفات ارزشی و اخلاقی برای حاکمان است که موجب هبستگی و وحدت معنوی در جامعه سیاسی میشود .
ه) علم
«انسان مطلوب» و «جامعه فاضله» آن است که به دانایی رسیده باشد . وی بیان می دارد جامعه سیاسی و اجتماعی د رکشاکش سه عنصر «دین ، دانایی و جهل» قرار گرفته است و وظیفه حاکمان به عنوان نمایندگان «خواص جامعه» ضمن اینکه خود میبایست قله رفیع عقل و دانایی را بپیمایند، جامعه را نیز باید به سوی کمال و سعادت (دانایی) هدایت کنند .
کار ویژه های دولت
الف ) تأمین عدالت
عدالت عالیترین فضیلت فردی و اجتماعی است و از این رو، عدالت اقتصادی و سیاسی را بالاترین فضایل و کمالات جامعه تلقی میکند که حکومت متکفل تأمین آن است .
ب ) تأمین امنیت و آسایش
مبنای زندگی مدنی «امنیت اجتماعی» است.
اوضاع نا به سامان دولتها و حاکمیتهای سیاسی عصر بیرونی از دلایل دیگر طرح این مورد به شمار می آید.
ج ) عمران و آبادانی
بیرونی هر وقت از حکومتهای عادل بحث کرده به نوعی مهمترین خصیصه آنها را گسترش علم، اصول صناعات و شهر نشینی و در یک کلمه «ایجاد تمدن»، ذکر نموده است.
د ) اجرای قوانین عقل و دین
جامعه سیاسی دارای دو منبع تغذیه است: یکی، دین که مجموعهای از قوانین ثابت و غیرمتغیر است و دیگری، عقل که مجموعهای از مقررات متغیر است که عقلا بر اساس نیازمندیهای زمان و مکان وضع میکنند.
ایشان اجرای قوانین (عقلی و شرعی) را لازم و مکمل همدیگر میدانست.
عوامل ثبات و بقای حکومت
الف) عدالت
از دیدگاه بیرونی، همانگونه که در طبیعت عدل حافظ نظام طبیعت است و به واسطه مشیت الهی نیازهای موجودات بدون اسراف و خسّت به آنها اعطا شده است، در نظام انسانی نیز عدالت حافظ نظام اجتماعی است.
ب) رهبر شایسته
از منظر وی، همانگونه که عقل در نهان انسان موجب ثبات و تعادل قوای متعارض است، طبقه اندیشمندان نیز کارویژه تعادل و ثبات جامعه را بر عهده دارد.
عقل چیزی جز عدل نیست و رهبر شایسته کسی جز مجری عدالت نمیباشد .
ج) رفاه و امنیت
وی فلسفه حقیقی تشکیل حکومت را خوشبختی و رفاه عمومی جامعه میانگارد و عدم رعایت این امور را سبب «سقوط نظام و حکومت» میداند.
د) مشروعیت دینی حکومت
ماهیت حکومت از دیدگاه بیرونی، مشروعیت دوگانه (عقل و دین) دارد که تنها در صورتی که این دو تلفیق یابند، حاکمیت مشروعیت و در نتیجه دوام و ثبات حاصل خواهد شد. وی در مقایسه بین این دو، اولویت را به دین میدهد.
ه) مشارکت سیاسی مردم
ابوریحان با توجه به آموزههای اسلامی از نقش نظارتی مردم در کنترل دولت و جلوگیری از انحراف آن نیز غفلت نکرده و در مورد حقوق سیاسی شهروندان به بیان حقایق در برابر زمامداران اشاره می کند.
و) قانون گرایی
قانون گرایی از عواملی است که موجب وحدت و همبستگی در اجتماع و شکلگیری یک نظام سیاسی و بقای آن میگردد.
قرون چهارم و پنجم هجری بساط خلافت دچار زوال و انحطاط شده و بر ویرانههای آن، دولتها و حاکمیتهای مستقل جدیدی به وجود آمدند و بیرونی شاهد محیط پرهیجان و شکوفایی و زوال قدرتهای سامانیان، قراخانیان و غزنویان بود که روح حساس و عقل بینا، وی را به سمت تحلیل علل منازعات اجتماعی و گسیختگی حکومت کشاند.
نتیجه
ابوریحان بیرونی نیز همانند دیگر متفکران اسلامی از جمله فارابی خصلت های جامعه ایده آل را به خصصیصه های حاکم مرتبط می کند و معتقد است که حاکم باید نیرومند باشد و در تصمیماتی که اتخاذ می کند نباید تزلزل به خود راه دهد. همچنین حاکم باید واجد استعدادها و ظرفیت هایی باشد که بتواند به آسانی برای مشکلات راه حل پیدا کند و از موقعیت های دشوار موفق بیرون آید. چنین زمام داری اگر در نتیجه حمایت مردمش از سوی مذهب مورد حمایت قرار گیرد خواهد توانمست با پشتیبانی این دو نیرو که در حد کمال موافق و هماهنگی قرا دارند جامعه ای پیروز و متعادل داشته باشد.
منبع :
( خلاصه ای از مقاله زندگی و اندیشه سیاسی ابوریحان بیرونی که توسط غلامحسن مقیمی نوشته شده است. )
خدایا:
مرا ببخش ،
به خاطر تمام درهایی که کوبیدم
و خانه تو نبود....!!!!
مرا ببخش ،
به خاطر تمام درهایی که کوبیدم
و خانه تو نبود....!!!!