۱۳۹۱-۷-۱۸، ۰۵:۵۴ عصر
سید احمد لطفی زاده، کارشناس ارشد سازمان نظام مهندسی ساختمان با ارایه مطلبی دیدگاه خود را درباره هویت معماری و شهرسازی ایران بیان نمود.
در طول تاریخ، ساکنان سرزمین پهناور ایران خالق آثار شگرف و ماندگار تمدن بشری بودهاند و اندیشمندان و معماران این مرز و بوم در گسترش فرهنگ و معماری و شهرسازی سهم بهسزایی داشتهاند، خلاقیتها و شاهکارهای علمی و هنری آنان در قالب آثار به یاد ماندنی و اثرگذار در تمامی زمینهها ازجمله شهرنشینی و خلق بناهای تحسینبرانگیز و منحصر به فرد که در منظر جهانیان ستایشبرانگیز است هم موجب افتخار و هم موجب عبرت ما ساکنان کنونی این سرزمین است.
در دورهی سلسله قاجار، با ورود مدرنیزم به ایران، دگرگونیهای بسیاری در معماری و شهرسازی شهرهای ایران رخ داد که معماری و شهرسازی کشور را با چالشهای فراوان مواجهکرد. پیش از مدرنیزم هم معماری غیر مدرن اروپایی، معماری ایرانی را تحتتأثیر خود قرار دادهبود اما ناهمخوانی و دوگانگی چندانی با آن نداشت، زیرا در ترکیب و کاربرد، عناصر اصول معماری ایرانی و اروپایی درهمآمیخت و از عناصر یکی در دیگری استفادهشد اما فرایند شکلگیری فضای شهری با الگوهای معماری و شهرسازی مدرن به نحوی بود که با معماری و شهرسازی ایران هیچگونه سنخیتینداشت، به همین دلیل از آن به صورت ابزاری استفاده شد و در محلهایی هم که از ایجاد معماری شبهمدرن اجتناب شدهبود از معماری اصیل ایرانی، تقلید صرفشد که فاقد هرگونه دگرگونی و محتوا و تحولبود.
الگوهای معماری مدرن نظم و منطق خود را داشت، و چون با الگوهای معماری پیشازآن در تضاد بود میخواست نظم خود را جایگزینکند اما به دلیل آنکه این دگرگونی در شهرهای ایران همهجانبهنبود از معماری مدرن به شکل غیراصولی گرتهبرداریشد و بخشهای قابلتوجهی از بافتهای شهری را با الگوهای خود نوسازیکرد و نوعی بیهویتی و ناهماهنگی را بر فضای شهر تحمیلنمود. شهرسازی و معماری گذشته شهرهای ایران هر چند به لحاظ تکنیکی سادهتر و دارای تجهیزات کمتریبود اما به لحاظ سیما و فضای شهری، محیطی به مراتب هماهنگتر، معنیدارتر از امروز را به وجود آوردهبود و مقیاس انسانی به شکل مطلوب در آن لحاظ شدهبود. گسترش شتابان شهرنشینی، ازدیاد جمعیت، صنعتی شدن جهان، سیستم ناکارآمد آموزشی و بسیاری مسائل دیگر ازجمله عدمانباشت و تبدیل تجارت منفرد و متفرق به فضای جمعی تجارب و همچنین عدم درایت کافی در استفاده از دانش و تکنولوژیهای روز دنیا و بسیاری عوامل اجتماعی و سیاسی دیگر، موجب شد ساختمانسازی و شهرسازی شهرهای ایران راه درستی نرود و نهتنها متأثر از فضاهای شهری ایرانی و معماری اصیل نباشد بلکه با الگوهای معماری و شهرسازی مدرن نیز ناسازگار باشد.
در دورهی سلسله قاجار، با ورود مدرنیزم به ایران، دگرگونیهای بسیاری در معماری و شهرسازی شهرهای ایران رخ داد که معماری و شهرسازی کشور را با چالشهای فراوان مواجهکرد. پیش از مدرنیزم هم معماری غیر مدرن اروپایی، معماری ایرانی را تحتتأثیر خود قرار دادهبود اما ناهمخوانی و دوگانگی چندانی با آن نداشت، زیرا در ترکیب و کاربرد، عناصر اصول معماری ایرانی و اروپایی درهمآمیخت و از عناصر یکی در دیگری استفادهشد اما فرایند شکلگیری فضای شهری با الگوهای معماری و شهرسازی مدرن به نحوی بود که با معماری و شهرسازی ایران هیچگونه سنخیتینداشت، به همین دلیل از آن به صورت ابزاری استفاده شد و در محلهایی هم که از ایجاد معماری شبهمدرن اجتناب شدهبود از معماری اصیل ایرانی، تقلید صرفشد که فاقد هرگونه دگرگونی و محتوا و تحولبود.
الگوهای معماری مدرن نظم و منطق خود را داشت، و چون با الگوهای معماری پیشازآن در تضاد بود میخواست نظم خود را جایگزینکند اما به دلیل آنکه این دگرگونی در شهرهای ایران همهجانبهنبود از معماری مدرن به شکل غیراصولی گرتهبرداریشد و بخشهای قابلتوجهی از بافتهای شهری را با الگوهای خود نوسازیکرد و نوعی بیهویتی و ناهماهنگی را بر فضای شهر تحمیلنمود. شهرسازی و معماری گذشته شهرهای ایران هر چند به لحاظ تکنیکی سادهتر و دارای تجهیزات کمتریبود اما به لحاظ سیما و فضای شهری، محیطی به مراتب هماهنگتر، معنیدارتر از امروز را به وجود آوردهبود و مقیاس انسانی به شکل مطلوب در آن لحاظ شدهبود. گسترش شتابان شهرنشینی، ازدیاد جمعیت، صنعتی شدن جهان، سیستم ناکارآمد آموزشی و بسیاری مسائل دیگر ازجمله عدمانباشت و تبدیل تجارت منفرد و متفرق به فضای جمعی تجارب و همچنین عدم درایت کافی در استفاده از دانش و تکنولوژیهای روز دنیا و بسیاری عوامل اجتماعی و سیاسی دیگر، موجب شد ساختمانسازی و شهرسازی شهرهای ایران راه درستی نرود و نهتنها متأثر از فضاهای شهری ایرانی و معماری اصیل نباشد بلکه با الگوهای معماری و شهرسازی مدرن نیز ناسازگار باشد.
در حقیقت فقدان روششناسی نحوه دستیابی به چشماندازی روشن، شهرسازی و معماری امروز ما را به رویدادهایی فاقد ارزش تبدیلنمود و نسلی از ساختمانها و شهرهای دهههای اخیر را با مشکلی بزرگ روبرو کردهاست، در این میان مهندسان و معماران مدرنی چون مارکف، گدار، سیرو، مارسل دوپرول، هوانسیان، اندره بلوک، غیایی، فروغی، فرمانفرمائیان، سیحون، مؤید عهد و بعدها بسیاری دیگر چون اردلان، دیبا، سردار افخمی، کلانتری، شریعتزاده و نظایر آنها با ایدهگرفتن از تکنولوژی قابـل اعتبـار وارداتـی و معمـاری مدرن امـا ملهـم از فرمهای ایرانی، سعی در تطبیق وضع موجود و با تمدن معاصر داشتند و معماری پرراز و رمز این مرز و بوم را که تا چند دهه پیش در بستری پرمایه و باشکوه رشد مینمود، رونق بخشند و خدمات و آثار ارزندهای چون کتابخانه ملی، موزه ایران باستان، ساختمان شرکت ملی نفت، ساختمان بانک ملی، ساختمان مجلس سنای سابق، ساختمان وزارت کشاورزی، ساختمان سامان بلوار، مجتمع شاهکلی، مجتمع تهران تاج، عمران تکلار، مهستان، سالنهای مجموعه ورزشی آزادی، نمایشگاه ایران در کانادا، آرامگاههای بوعلی، خیام، فردوسی، شهرک اکباتان و بسیاری آثار دیگر خلق نمودند و سعی در تعالی معماری و بعضاً شهرسازی ایران در بستر میراث پر مایه ما به تمدن معاصر داشتند و بسیار کوشیدند که در کارهای خود از تکنیکهای روز به زیباترین و بهترین شیوه استفاده نمایند و آثاری ماندگار بهجای بگذارند، اما چرا معماری و شهرسازی ما چنین سرنوشتی پیداکرد، چرا افقی روشن در پیشروی ما نیست؟
عوامل بسیاری دست به دست هم داده است تا جامعه مهندسی و نظام مهندسی کشور آنچنان که در توان آنهاست نتوانند گرهی چندانی از مشکلات پیشروی بگشایند و به طور همه جانبه به درمان آن بپردازند، محیط زندگی کنونی ما از نظر شکل، ماهیت، عملکرد، ارتباطات و نظایر آن قابل درک و فهم چندانی نیست و اثری از تجلی ارزشها و هویت فرهنگی و حتی فناوریهای روز که موجب ایمنی و بهداشت جان و روان انسانها میشود در آن دیده نمیشود، جزئیات و فضاها و عناصر مربوط به آن واجد معنایی در فرهنگ ملی و حتی فرهنگ جهانی نیست. در جوامع توسعهیافته، معماری و شهرسازی از یک الگوی واحد جهانشمول و عاری از هویت فرهنگی شکل نگرفته وشهر و ساختمان در عین حال که از آخرین فناوریهای جهانی برخوردار است از نظر عملکرد پاسخگوی نیازها و گرایشهای غالب این سرمینها و مردم آنجاست که به سمت تجلی آراء و باورهای این جوامع پیش میرود، مسئولان امور شهر، طراحان، تولیدکنندگان ومصرفکنندگان ساختمان و امور مربوط به شهرسازی به این مقررات پایبندند و منافع انسانی درازمدت شهروندان را به گذرای روزمره ترجیح میدهند.
عوامل بسیاری دست به دست هم داده است تا جامعه مهندسی و نظام مهندسی کشور آنچنان که در توان آنهاست نتوانند گرهی چندانی از مشکلات پیشروی بگشایند و به طور همه جانبه به درمان آن بپردازند، محیط زندگی کنونی ما از نظر شکل، ماهیت، عملکرد، ارتباطات و نظایر آن قابل درک و فهم چندانی نیست و اثری از تجلی ارزشها و هویت فرهنگی و حتی فناوریهای روز که موجب ایمنی و بهداشت جان و روان انسانها میشود در آن دیده نمیشود، جزئیات و فضاها و عناصر مربوط به آن واجد معنایی در فرهنگ ملی و حتی فرهنگ جهانی نیست. در جوامع توسعهیافته، معماری و شهرسازی از یک الگوی واحد جهانشمول و عاری از هویت فرهنگی شکل نگرفته وشهر و ساختمان در عین حال که از آخرین فناوریهای جهانی برخوردار است از نظر عملکرد پاسخگوی نیازها و گرایشهای غالب این سرمینها و مردم آنجاست که به سمت تجلی آراء و باورهای این جوامع پیش میرود، مسئولان امور شهر، طراحان، تولیدکنندگان ومصرفکنندگان ساختمان و امور مربوط به شهرسازی به این مقررات پایبندند و منافع انسانی درازمدت شهروندان را به گذرای روزمره ترجیح میدهند.
اموری که در تصمیمات کلان مربوط به ساختمانسازی و شهرسازی تأثیر بسیار دارد، مسائلی است که متأثر از امور اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. گشودن این حلقه بسته، کاری بس دشوار مینماید. زیرا به دلایل بسیار گسترده رسیدن به اهداف مورد نظر و دستیابی به توسعه پایدار، نیازمند توسعه اقتصادی و فرهنگی و برنامهریزی در تمامی وجوه آن، اعم از سرمایهای، تکنولوژیکی، تعاملاتفرهنگی، آموزش و تقویت نیروی انسانی و حمایت لازم در همه ابعاد علمی، فنی، اطلاعاتی، خدماتی، منابع ملی سرزمین و نظایر آن است. برنامهریزی در این زمینه، نیاز به شناخت داشتهها و ارزشگذاری آنها، شناخت نیازها و اولویتبندی آنها و مدیریت همه جانبه و صحیح بر انجام اولویتها و افقهای ترسیمشده دارد. ازدیاد جمعیت و گسترش شهرنشینی نیازمند حرکت هماهنگ و همهجانبه در تمامی امور مربوط به ساختمان از جمله هویت معماری، هویت شهری و مسایل مربوط به ساختمانسازی ازجمله برنامهریزی برای صنعتی شدن ساخت و ساز است که هم موجب بهرهوری منابع کشور و کاهش بهای ساختمان میشود، هم موجب بهبود کیفیت ساختمان به لحاظ عملکرد درونی و بیرونی و جلوگیری از آسیبهای مالی و جانی و اجتماعی است و هم موجب کاهش زمان ساخت میگردد و همه ماجرا به این موارد ختم نمیشود زیرا حرکت به سوی صنعت ساختمان نیازمند ساختارهایی است که مهمترین آن ساختار اقتصادی به معنای کامل کلمه، تربیت نیروی انسانی ماهر و مدیریت صنعتی جامع و کاربردی میباشد. همه این موارد عزمی ملی را میطلبد تا از هدر رفتن منابع ملی جلوگیری شود و این صنعت به توسعهای پایدار برسد.