واقعا خوندن دکتری ارزش داره؟!

در کل من دکتری ایران رو قبول ندارم.البته یه سری استادم داریم از انگلیس دکتری گرفتند ولی هیچی بارشون نیست.دیگه گیج شدم:huh::huh::huh:

بهتون حق می دم! گرچه این مطلب از قبلی که نوشته بودید بهتره:D
نگاه کنید اصل مطالبی که هر دانشجویی فرا میگیره در دوران کارشناسی هست، در کارشناسی ارشد نگاهی کارکردی به اونها داره، یعنی یاد میگیره با آموخته هاش چطور پژوهش کنه و چطور کارکنه، در دوران دکتری فقط حول یک موضوع پژوهش می کنه، همین( نقل از آقای ر.س دانشجوی لیسانس معماری آزاد قزوین، ارشد معماری تهران رتبه1، دکتری تهران رتبه1، فعلان هم واسه کار تحقیقاتی تشریف بردن میشیگان!!)
بسته به خودتون داره
استاده ما هم از سوربن بود اما بهم می گفت فلانی فرضیه یعنی چی؟؟(این کاملا جدی هست)
اگه دوران کارشناسی و ارشد و البته مخصوصا کارشناسی، پربار باشه با ادامه تحصیل قطعا از آینده درخشانی برخوردار میشید.
نکته ای که اما اینجا لازم به ذکر هست در ارتباط با مسائل اجتماعی-فرهنگی-مذهبی هست
چون این مسائل تاثیرات بسیار زیادی در نگاه به شهر دارند و کسانی که در اون طرف درس خوندن با نگاهی متفاوت از وضعیت فعلی ایران بوده، قطعا اونطرف راحت تر می تونند کار بکننو اینجا حتما به مشکل می خورند. در این رشته مسلمه دکتری شهرسازی ایرانی از اروپایی میتونه در ایران موفقتر باشه(از این زاویه)
ولی خب از لحاظ حرفه ای مخصوصا در فنون برنامه ریزی و طراحی تفاوت ها آشکار است و چه حاجت به بیان:cool:

---

بحث هایی که پیش میاد برای آگاهی از نظرات دوستان بسیار مفیده و این بحث ها در نهایت احترام به هم دیگر کمک بزرگی در پیشرفت و اعتلای انجمن و سایت داره من و دوستان قصد ناامید کردن دوستان در برخی موضوعات به ویژه این موضوع نداریم فقط نظر شخصی است انجمن خوب یعنی همین.

اتفاقا نظرات شما به علت اینکه هم سابقه کار دارید و هم سابقه تدریس بسیار به واقعیت نزدیک تره
من یکی که کلی از شما چیزی یاد گرفتم

خواهش می کنم اگر موقعیتش پیش بیاد خیلی علاقه دارم برای دکترا به طور جدی اقدام کنم اما بیاییم یک جور دیگه به قضیه نگاه بکنیم آیا ما دکترا می خونیم که سوادمون بیشتر بشه یا مدرکمون بالا بره یا هردو؟ البته نظر خودم را بخواهید میگم یک نفر چند سال مشاوره مهندسی پروژه های بزرگ رو یاد می گیره و تجربه به دست میاره الان خیلی از دکتراهای ما این تجربه رو هم ندارند الان خیلی از دکتراهای ما هیچ نرم افزاری رو نمی تونن کار کنند ممکن قبلا بلد بوده باشند الان دکترا می شناسم اینقدر که دنبال معامله و پول است دنبال تحقیق و مطالعه نیست
در زمان انجام پایان نامه خودم استاد راهنمای خودم بودم من و استاد راهنما فقط 5 بار ملاقات حضوری داشتیم در مهندسی مشاوره اطلاعات خوبی به دست آوردم که در پایان نامه بسیار استفاده کردم نظرم اینه که باید شرایطی پیش بیاد که یک دانشجو در مقطع لیسانس شرایط مناسب برایش فراهم بشه که از نظر مالی مشکلی نداشته باشه و با خیال راحت به پروژه ها برسه من مطمئنم در همون دوره لیسانس می تونه بهترین متخصص بشه

ممنونم از مهندسین عزیز
حیفم اومد چیزی نگم
ابتدا از مهندس ایلیا و مهندس نصیری تشکر میکنم
منم با نظرات ابن مهندسین موافقم
البته ما باید هدفمون رو از ادامه تحصیل مشخص کنیم
بعد واسش بجنگیم
اگه ما از لحاظ تخصصی قوی باشیم و بتونیم تولید فکر و ایده داشته باشیم حتما یه جایی یه کسی ما رو واسه شرکتش کارش و غیره نیاز داره
میتونیم اینقد قوی باشیم که بتونیم در هسته های فکری و نظریه پردازی ها جای بگیریم
حرف اول و آخر توکل به خدا و تلاش
;)

من هم با شما موافقم استاد ما به کامپیوتر می گفت ماشین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واسه پایان نامه هم من اولین بار استادم رو در جلسه دفاع زیارت کردم!
ولی هر کسی باید تکلیفش با خودش معلوم باشه
یا کار
یا علم و پژوهش
وگرنه به قول بروبچز ول معطله!
من امروز خودم از خودم خیلی خوشم اومد:D چون با زدن این تاپیک دوتن از دوستان نایاب ما مهندس مجد کمتر و مهندس جواد بیشتر تشریف فرما شدن
:heart:گلریزانیه امشب:heart:
موضوع جنگی هم که فرمودید بنده یک تبر معروفی دارم که بعضی از دوستان در جریانند! اون رو ذخیره گذاشتم هر موقع نیاز داشتید بفرمایید زود میاییم:@
درآخر هم نکته بسیار درستی فرمودید
اگه خدا نمی خواست که تا اینجا نمیومدیم
اتفاقا بنده حقیر هم در امضام اشاره کردم: من به این جرم که از یاد تو بیرونم کردم مگسی را کشتم...
درضمن شان شما بالاتر از اینهاست که تنها عضوی از یک مهندس مشاور باشید
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
شاید هممون باهم یه روز یه شرکتی زدیم بزرگ به اسم ایران شهرساز!!(ایشالا)

اينو كه راستشو بخواين مهندس ايليا ....من نفهميدم چي گفتين (اگه دکتر حسابی هم الان بود این تقسیم بندی رو قبول نداشت):huh::huh::huh::huh::huh::huh::huh::huh::huh:...... .ولي در كل ممنون از راهنمايي هاي همه دوستان و شركت در اين بحث كه به صورت منطقي جواب دادن ...............مخصوصا تشكر از مهندس نصيري مجد و ايليا و aramo ........در كل بايد عرض كنم كه هيچ گربه اي محض رضاي خدا موش نميگيره .....چه ايرادي داره دانشجو بره مجاني توي يكي از بهترين دانشگاه هاي دنيا درس بخونه و به جاش مقاله يا تحقيق علمي انجام بده و يه چيزي ياد بگيره .........بهتر از اينه كه بره توي دانشگاه هاي ايران با شهريه سرسام آور و سنگين درس بخونه و آخرشم هيچي عايدش نشه ......حتي دانشگاه هاي مالزي هم دارن تدريس به زبان انگليسي مي كنن ...يعني اينكه حتي اگه توي دانشگاه هاي مالزي و هندم درس بخوني ....حداقل بعدش مي دوني كه زبان انگليسي رو كامل ياد گرفتي ...نه اينكه الان با مدرك دكتري توي دانشگاه هاي ايران طرف نمي تونه دو كلمه انگليسي صحبت كنه ....اگه نمونه مي خواين تا نمونه واضحش رو براتون بگم.....چرا ما اين همه دانشجو چه كارشناسي ارشد و چه دكتري داريم ....ولي 90 درصدشون اگه 2 خط زبان انگليسي بدن نمي تونن ترجمه كنن .....غير از اينه كه از كلاس دوم راهنمايي داريم زبان مي خونيم؟؟؟تازه بعضيا يادشون اومده كه سيستم آموزشي كشور ايراد داره .....وچاره كار رو توي اين ميدونن كه يه كلاس به ابتدايي اضافه كنن و نمي دونم يكي به دبيرستان و ...بعد از چهار سال شهرسازي خوندن دانشجوهاي شهرسازي وقتي فارغ التحصيل ميشن خيلياشون قسم مي خورن كه هنوز طرح جامع و تفصيلي و ... رو از نزديك نديدن ....چرا جاي دوري ميريم .......دانشجوي شهرسازي يه گردش درست و حسابي علمي نميره .....وضع نمره گرفتن و ....هم كه ديگه برا هيچ كسي نياز به توضيح نيست.............شرمنده زياد حرف زدم

اونا زیاد مهم نیست، گذشته ها گذشته!
ولی کسی با اوطرف درس خوندن مخالف نیست، شما دارید اسپانیایی یاد میگیرید برید اسپانیا، منم فرانسوی واسه فرانسه
اما منظورم انه که کسی که تاحالا از تهران خارج نشده چرا باید تمام تلاشش این باشه که مقالش تو ISI چاپ بشه؟ اونی که اونوره خب داره کارشو می کنه، دمشم گرم که اینقدر همت داشته رفته دنباله علاقش
اما ما دوران کارشناسی یه اردو رفتیم ماسوله کلی حالیدیم! رسیدیم اول ماسوله اینقدر مشغول آلبالو و لواشک خوردن و عکس گرفتن شدیم که شب شد و مجبور به بازگشت شدیم:D
راستی اگه قرار به سنجش قدرت فک در سایت باشه فکر کنم واسه من از سرجمع همه حداقل دوبرابری بیشتر باشه! اینو گفتم که یه وقت فکر نکنید پرحرفی کردید یا لااقل احساس تنهایی نکنید:D:D

[quote='ایلیا' pid='15520' dateline='1326571121']
اونا زیاد مهم نیست، گذشته ها گذشته!
ولی کسی با اوطرف درس خوندن مخالف نیست، شما دارید اسپانیایی یاد میگیرید برید اسپانیا، منم فرانسوی واسه فرانسه



پس خوبه ديگه مهندس ...به مام ياد ميدي:):) البته من بيشتر وقتم غير از كار روي گرفتن آيلتس داره ميگذره ...بعضي وقتام يه گذري به بعضي زبونا ....مخصوصا اسپانيايي .....و فرانسوي هم يكم........فقط مواظب باش مهندس فرانسوي كه كار مي كني حتما گريس كاري يادت نره .....چون فرانسويا قيژ قيژ زياد ميكنن :):)برعكس اسپانيايي ها كه پت پت زياد مي كنن:):)
Heureux, avec succès, victorieuse, et fier d'être un ingénieur Ilia

سلام
مهنس صادقپور عزیز جسارتا یه سوال دارم؟
شما اگر برای درس بریید،برمی گردید؟

هميشه باتو
براي ايرانم.......ايران جاودانه ام
معناي زنده بودن من با تو بودن است
نزديك،‌دور، سير، گرسنه،رها،‌اسير،‌دلتنگ، شاد
آن لحظه اي كه بي تو سرايد مرا مباد
مفهوم مرگ من در راه سرفرازي تو،‌دركنار تو، مفهوم زندگيست
معناي عشق نيز در سرنوشت من، با تو، هميشه باتو، براي تو، زيستن است
براي ايرانم .......ايران جاودانه ام .....هميشه باتو

عالی بود
مرسی :)
شاعرش کی هست؟

وووو ،تخخه بیه!(فرانوسیه فارسی!)
من که واسه تافل بیشتر سرمایه گذاری کردم، یعنی اولش میخواستم برم تو تم آیلتس اما به زودی پشیمون شدم
الانم بعد خدمت دارم مرور می کنم تا سال دیگه ایشالا مدرکمو بگیرم
ولی به همه دوستان پیشنهاد می کنم (مخصوصا شهرسازی) تا فرصت دارن حتما کلاس زبان برن، اگه بازهم فرصت دارن یا فرانسوی برن یا ایتالیایی، می دونید که هم بسیاری از منابع ما به این زبونه هم جزو کشورهایی محسوب میشه که معماری و شهرسازی در سطح برتر دنیا در اونها تدریس میشه
البته فرانسوی و ایتالیایی خیلی به هم نزدیکن مثل فارسی و عربی
می خواستم پیشنهاد تشکیل یه انجمن جدید رو بدم اما به علت خودسانسوری قوی! زود حرفم رو خوردم:dodgy:
در ضمن فرانسوی ها هم بیشتر اغ اغ(غ با تلفظ عربی!) می کنند، آدم یه جوریش میشه!

سلام
مهنس صادقپور عزیز جسارتا یه سوال دارم؟
شما اگر برای درس بریید،برمی گردید؟

هميشه باتو
براي ايرانم.......ايران جاودانه ام
معناي زنده بودن من با تو بودن است
نزديك،‌دور، سير، گرسنه،رها،‌اسير،‌دلتنگ، شاد
آن لحظه اي كه بي تو سرايد مرا مباد
مفهوم مرگ من در راه سرفرازي تو،‌دركنار تو، مفهوم زندگيست
معناي عشق نيز در سرنوشت من، با تو، هميشه باتو، براي تو، زيستن است
براي ايرانم .......ايران جاودانه ام .....هميشه باتو

عالی بود
مرسی :)
شاعرش کی هست؟

خواهش مي كنم ......
شاعرش زنده ياد فريدون مشيريه....روحش شاد
اينو خودش با صداي خودش خونده بود ....