۱۳۹۳-۲-۱۰، ۰۳:۴۳ عصر
از دیدگاه غلامرضا لطیفی
برنامه ريزي منطقه اي به دنبال شناخت مسائل و مشكلات گوناگوني است كه در بسياري موارد در سطح ملي به آن توجه نمي شود، به ويژه در كشور ايران كه به دليل مسائل قومي و پهناوري كشور، نياز به مشاركت در سطوح محلي بسيار قابل توجه است.
امروزه نقش برنامه ريزان به عنوان صرفاً يك تكنوكرات مورد توجه نمي باشد بلكه بيشتر به نقش تعاملي و دوسويه ي آنان با مخاطبان توجه می شود؛ در واقع برنام هريزان با كنشگراني مواجه مي باشند كه در عمل با نقش گسترده ي ارتباطي به دنبال حل و كاهش مسائل و مشكلات مي باشند.
در كشور ايران در حدود هشت دهه از سابقه ي برنامه ريزي مي گذرد. دوراني كه تاريخ معاصر ايران با فراز و نشيب هاي بسياري روبرو بوده است و در اين مدت و با شروع برنامه ي اول عمراني كشور، نگاه جدي نيز به برنامه ريزي منطقه اي شده است. (تجربه ي عمراني دشت مغان) و به تدريج در ساير برنامه ها نيز اين روند دنبال شد تا آنكه در برنامه ي سوم عمراني ( 1341- 1346 ) با تأسيس دفتر برنامه ريزي منطقه اي توجه جدي به برنامه ريزي منطقه اي شد؛ اما تا رسيدن به برنامه ي پنجم عمراني كه به كمك مشاوران خارجي كشور به يك نظام منطقه بندي سراسري ( 11 منطقه) تبديل شده و در اين برنامه بود كه براي اولين بار برنامه، آمايش سرزمين با رويكرد برنامه ريزي فضاييSpatial planning) l) مورد توجه قرار گرفت. نكته اي كه در اين دوران كمتر به آن توجه مي شد، توان مندي هاي محيطي و بومي سرزميني بود و حتي در تنظيم برنامه هاي منطقه اي بيشتر رويكردهاي متمركز و مركزي مدِنظر بود و نكته ي جدي تر كه كمتر به آن در اين مورد توجه شده است، وابستگي برنامه هاي منطقه اي به درآمدهاي ملي به ويژه درآمد نفت بود. البته نكته ي قابل توجه در اين مدت تربيت كارشناسان ماهري بود كه دلمشغولي آنان رشد و توسع هي كشور به ويژه منطقه هاي مورد نظر بود؛ شايد در تمام برنامه ها كه به دنبال رشد و توسعه بودند، كيفيت زندگي و رفاه اجتماعي از توجه جد يتري برخوردار بود.
برنامه ريزي منطقه اي به دنبال شناخت مسائل و مشكلات گوناگوني است كه در بسياري موارد در سطح ملي به آن توجه نمي شود، به ويژه در كشور ايران كه به دليل مسائل قومي و پهناوري كشور، نياز به مشاركت در سطوح محلي بسيار قابل توجه است.
امروزه نقش برنامه ريزان به عنوان صرفاً يك تكنوكرات مورد توجه نمي باشد بلكه بيشتر به نقش تعاملي و دوسويه ي آنان با مخاطبان توجه می شود؛ در واقع برنام هريزان با كنشگراني مواجه مي باشند كه در عمل با نقش گسترده ي ارتباطي به دنبال حل و كاهش مسائل و مشكلات مي باشند.
در كشور ايران در حدود هشت دهه از سابقه ي برنامه ريزي مي گذرد. دوراني كه تاريخ معاصر ايران با فراز و نشيب هاي بسياري روبرو بوده است و در اين مدت و با شروع برنامه ي اول عمراني كشور، نگاه جدي نيز به برنامه ريزي منطقه اي شده است. (تجربه ي عمراني دشت مغان) و به تدريج در ساير برنامه ها نيز اين روند دنبال شد تا آنكه در برنامه ي سوم عمراني ( 1341- 1346 ) با تأسيس دفتر برنامه ريزي منطقه اي توجه جدي به برنامه ريزي منطقه اي شد؛ اما تا رسيدن به برنامه ي پنجم عمراني كه به كمك مشاوران خارجي كشور به يك نظام منطقه بندي سراسري ( 11 منطقه) تبديل شده و در اين برنامه بود كه براي اولين بار برنامه، آمايش سرزمين با رويكرد برنامه ريزي فضاييSpatial planning) l) مورد توجه قرار گرفت. نكته اي كه در اين دوران كمتر به آن توجه مي شد، توان مندي هاي محيطي و بومي سرزميني بود و حتي در تنظيم برنامه هاي منطقه اي بيشتر رويكردهاي متمركز و مركزي مدِنظر بود و نكته ي جدي تر كه كمتر به آن در اين مورد توجه شده است، وابستگي برنامه هاي منطقه اي به درآمدهاي ملي به ويژه درآمد نفت بود. البته نكته ي قابل توجه در اين مدت تربيت كارشناسان ماهري بود كه دلمشغولي آنان رشد و توسع هي كشور به ويژه منطقه هاي مورد نظر بود؛ شايد در تمام برنامه ها كه به دنبال رشد و توسعه بودند، كيفيت زندگي و رفاه اجتماعي از توجه جد يتري برخوردار بود.
بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ،
چون من که آفریده ام از عشق
جهانی برای تو !
چون من که آفریده ام از عشق
جهانی برای تو !