۱۳۹۱-۹-۱۷، ۱۰:۰۰ عصر
[b]نقش مسجد در توسعهي محلهاي
در تمدن اسلامي، مساجد علاوه بر اينكه عامل اصلي تشكيل شهرها بودهاند، تعيينكنندهي الگوي كلي و هويت مشترك شهرهاي اسلامي بهشمار ميرفتهاند. شهرهايي كه بهدست مسلمانان تغيير شكل يافتند يا احداث شدند، حيطهي وسيعي از اقيانوس اطلس تا شبه قارهي هند را در برگرفته وعليرغم تنوع اقليم و فرهنگهاي بومي، با ساختار و الگويي يگانه ظهور نمودهاند كه مساجد در اين فرآيند نقش كليدي را برعهده داشتهاند.(سلطان زاده، حسيني، روند شكلگيري شهر و مراكز مذهبي در ايران ص11و 12).
از آن لحظه كه شهرها و محلات و مساجد يگانه ميشوند، دين و دنيا ديگر دو مقولهي مجزا از يكديگر نيستند. مساجد، شهرها و محلات، در راستاي مشترك جهت دارند به نحوي كه شهرها و محلات از آنجايي آغاز ميگردند كه مسجد پايان يافتهاست.(پاپاروپور، الكساندر، معماري اسلامي، صفحات 44،45 و 46)
برخلاف ديگر اماكن مذهبي نظير كليساها، در مساجد كه حاصل كار معماري آگاه و عارف ميباشد، تضاد ميان فضاي دروني و بروني اماكن از ميان رفتهاست. به عبارت ديگر، ميان مسجد و جامعهي اسلامي پيوندي پيوسته وجود دارد، چنانكه صحن مساجد معمولاً داراي درها و دروازههايي است كه دو يا سه طرف، ارتباط مردم محلات را با مراكز شهر و بازار تسهيل مينمايد.(عرفان،محمدهادي،معماري مساجد، ص5)
اصول معماري اسلامي و نقش مسجد درآن
اصول معماري اسلامي را كه در رأس آن معماري اماكن مذهبي و مساجد قراردارد را ميتوان به پنج اصل (مارتن، هانري، سبكشناسي هنري معماري در سرزمينهاي اسلامي ص 31) بهشرح ذيل تقسيم نمود:
اصول معماري اسلامي را كه در رأس آن معماري اماكن مذهبي و مساجد قراردارد را ميتوان به پنج اصل (مارتن، هانري، سبكشناسي هنري معماري در سرزمينهاي اسلامي ص 31) بهشرح ذيل تقسيم نمود:
1. مردمداري، بهمعناي داشتن مقياس انساني است، كه ميتوان آنرا در عناصر مختلف معماري اسلامي مشاهده نمود. بهطور مثال، اگر سه دري را كه همان اتاق خواب است در نظربگيريم، اندازهي آن برحسب نيازهاي مختلف زن، مرد و كودك آنان در نظر گرفتهشده است.
2. نيارش كه مجموعهي چيزهايي كه بنا را نگاه ميدارد، اطلاق ميگردد.
نيارش شامل استاتيك بنا، به علم يا فن ساختمان و مصالحشناسي در آن است.
نيارش شامل استاتيك بنا، به علم يا فن ساختمان و مصالحشناسي در آن است.
3. خودبسندگي بدين معناست، كه سازندگان بنا سعي ميكنند تا مصالح مورد نياز را از نزديكترين مكانها و با ارزانترين بناها بدست آورند.
4. درونگرايي، در ساخت يك بنا و نحوهي ارتباط آن با فضاي خارجي لحاظ ميگردد. بدين معما كه بنا بگونهاي ساخته ميشود كه همهي فضاي دروني آن با هم ارتباط مستقيم پيدا ميكنند. بهدليل موقعيت و وضعيت خاصي بسياري از مناطق ايران يعني خشكي، بادهاي مختلف، شنهاي روان و . . . بناهاي درونگرا رايج شده بود.(پيرنيا، معماري اسلامي ايران، ص91).
در يك نگاه به معماري اسلامي، ميتوان گفت كه اسلام در هنر، معماري و ادبيات خود؛ مجذوب و پرهيز و پروا از سنگين است و همين امر، بهتر از هر چيز ديگري معرف ويژگي آن است. در اينجاست كه معماري مسلمان با پيروي از اصول معماري اسلامي و به ويژه معماري مساجد، در جستجوي زيبايي فكر و بنا و بيش از آن، احساس راحتي و سبكي در احداث خانهها در ساختارهاي محلهاي است.(آثار ايران، ج3،صفحات37-36)
جايگاه مساجد در ساختار اكولوژيك شهرهاي اسلامي
براي هر فرد مسلمان در هر نقطهاي از جهان كه باشد، مسجد از مفهوم خاصي برخوردار است. هر فرد حداقل طي پنج نوبت در طول شبانهروز از محل سكونت خويش ذهن و روح خود را متوجه خدا ساخته و در صورت عدم حضور در مسجد جهت اداي فريضهي نماز هم راستا با موقعيت جغرافياي مسجد كه در مسير قبله تأسيس يافتهاست، قرار ميگيرد. اين فضاي والا و متعالي، معرف نظامي از اصول، ارزشها و معيارهاي مقدس اما مشخص و دقيق است.(حاتم، غلامعلي، مسجد جلوهگاه فرهنگ و هنر اسلامي ص29)
براي هر فرد مسلمان در هر نقطهاي از جهان كه باشد، مسجد از مفهوم خاصي برخوردار است. هر فرد حداقل طي پنج نوبت در طول شبانهروز از محل سكونت خويش ذهن و روح خود را متوجه خدا ساخته و در صورت عدم حضور در مسجد جهت اداي فريضهي نماز هم راستا با موقعيت جغرافياي مسجد كه در مسير قبله تأسيس يافتهاست، قرار ميگيرد. اين فضاي والا و متعالي، معرف نظامي از اصول، ارزشها و معيارهاي مقدس اما مشخص و دقيق است.(حاتم، غلامعلي، مسجد جلوهگاه فرهنگ و هنر اسلامي ص29)
ارزشهاي اصيل كه بر جامعهاي اسلامي حاكماند، فراتر از زمان و مكانجغرافيايي بوده و امت واحده را در اذهان تداعي مينمايد.
در صورت تقويت اين مشتركات، همان بنيان مرصوص كه قرآن بر تاكيد مينمايد بوجود ميآيد.(سوره صف آيه4) وحدت استواري كه بر معماري شهرها و محلات اسلامي اثر گذارده و مكاني امن و محيطي آميخته با صلح و صفا و تفاهم را پديد ميآورد. در اينجاست كه نقش كثرت در عين وحدت و وحدت در عين كثرت مساجد بر واحدهاي مسكوني محلات تاثير گذارده و كيفيت زندگي سالم را ارتقاء ميبخشد. اساس عمدهي شهرهاي اسلامي، براحساس ديني از زندگي، استقلال هر مؤمن، حرمت حريم خانوادهها و اهميت خلوتگزيني شكلگرفته است. اين طرز تلقي از زندگي كاملاً در ساخت اكولوژيك شهرهاي اسلامي موثر افتاده است كه مرزهاي پردوام محلات و خانهها، بنبست بودن كوچهها و محلات، انتخاب نوعي استدلال در واحدهاي مسكوني و زندگي مشترك همهي مردم محله، نمونهي روشن آن است. چيزي كه اخيراً در باغ شهرهاي اروپايي مشالي متداول گرديدهاست.(پاپاروپور، الكساندر، معماري اسلامي، ترجمهي حشمت جزيي صفحات، 20 تا 24).
شهر اسلامي بيش از آنكه منزلگاهي براي قافلههاي عازم نواحي دوردست يا دژي براي حمايت از مؤمنان در برابر هجوم دشمنان باشد، مومنان در برابر هجوم دشمنان باشد، مأمن شيوهاي از زندگي است كه در آن همگان در تصميمگيري و اجراي امور بهويژه در سطح محلهاي، مشاركت داشته و مساجد بهعنونا ميعادگاه چنين مشاركت و تجمعاتي از اهميت بهسزايي برخوردار ميباشد.(جليط، هشام، پيدايش شهر اسلامي صفحات39 و 40).
پيوند معماري مساجد با معماري شهري
در شهرهاي اسلامي، معماري مساجد، معماري مركزي شهرها و محلات است. هنگاميكه معماري كوفه به علي(ع) سپرده شد حضرت ابتدا مسجد كوفه را بنا ساختند. براساس سنت اسلامي پس از مسجد، مدرسه و سپس بازار احداث ميگردد.(جليط، هشام، پيدايش شهر اسلامي، ترجمهي ابوالحسن سروقد مقدم، ص 13 و 14)
در شهرهاي اسلامي، معماري مساجد، معماري مركزي شهرها و محلات است. هنگاميكه معماري كوفه به علي(ع) سپرده شد حضرت ابتدا مسجد كوفه را بنا ساختند. براساس سنت اسلامي پس از مسجد، مدرسه و سپس بازار احداث ميگردد.(جليط، هشام، پيدايش شهر اسلامي، ترجمهي ابوالحسن سروقد مقدم، ص 13 و 14)
در تمدن اسلامي، براساس سنت سعي شدهاست تا هنگامي كه تقسيم وظايف و گستردگي امور باعث پيدايش ساختمانهاي مجزايي شود، حداقل با فضاسازي مشابه معماري مساجد، فضايب معنوي مسجد به آن مراكز انتقال دادهشود. در تمامي شهرهاي سنتي چه در ايران و چه در كشورهاي عربستان، مصر، سوريه و حتي شمال آفريقا و هند شاهد آنيم كه در يك شهر و محلهاي اسلامي با هويت اسلامي، بعد از مساجد كه نماد مركزي هر شهر يا محلهاي است، خانهها با همان قوسها و مقرنسهاي معماري مساجد بوجود آمده و همان فضاي مساجد را تداعي ميكنند. در بناي بسيار ياز مساجد، هنرهاي گوناگوني با هم درآميخته و زيربناي خاصي به معماري آنها دادهاست( ميرمحمدي، حميدرضا، تاثير فرهنگ اسلامي بر پيدايش و دگرگوني شهرها ص25 و 29).
معماري در توازن اجزاي كوشيده، نقاشي و الوان كاشيها ونقوش توجه كرده و خوشنويسي الواح و كتيبهها را جلوه و جلا بخشيده است.
علاوه بر شعر، موعظهها و موسيقي نيز براي آنكه از ديگر هنرها باز نماند، درصداي مؤذن بانك قاري و واعظ مجال جلوهگري يافتهاست. حتي صنايع دستي نيز براي تكميل و تزيين اين مجموعه الهي به ميدان آمدهاند. از اينرو اثر گذاري ممعماري مساجد بر معماري محلات و خانههاي موجود در آن، از منظر زيبايي شناسه مسالهي قابل توجهي است؛ چرا كه زيبايي محيز بر روان انسان تاثير مطلوب گذارده، تجربهي فضايي محله را تسهيل نموده و در تقويت روابط عاطفي متقابل موثراست.
وجود تنوع و يا تسهيل ارتباطات اجتماعي ميان شخص و گروه در يك محله در زمرهي ارزشهاي زيباييشناختي هستند. از اين رو، يكي از اهداف كلان طراحي و برنامهريزي شهري ميبايست حفظ و كثرت زيبايي محيط شهري باشد. ايجاد فضاي دلپذبر و آرامش بخش در شهر وابسته به عناصر گوناگوني است. (شكوين، حسين، جغرافيايي شهري، ص 45 و 49).
رنگ و نور يكي از مهمترين عناصر الگوي معماري ميباشند. طبيعت ساختاري مساجد در بسياري از موارد، بهترين الگو براي تركيب رنگهاست. اما در شهرهاي مدرن و امروزي، عناصر طبيعي حضور كمتري داشته و رنگ بناهاي محلات پيوسته به خاكستري و سياه نزديكتر ميگردد.(شكويي، حسين، جغرافيايي شهري ص46)
جايگاه مسجد در ساختار فضايي و كالبدي شهر و محلهاي
در شهرها و محلات اسلامي، مساجد و فضاهاي وابسته به آن همراه ديگر مراكز زيارتي و آموزشي، بعد معنوي و فكري شهرها را بهوجود ميآورند. در شهرهاي اسلامي، محلات مسكوني، بازار و ساير مراكز اقتصادي و اجتماعي با پيروي از نظم خاصي حول محور مساجد قرار گرفتهاند. در واقع مسجد همچون چشمهاي با صفا جويبارهاي معنوي خود را به سوي محلات و اماكن جاري ساخته و نوعي فرهنگ پوياي ديني را تبليغ مينمايد. (بمات، نجمالدين، شهراسلامي، ترجمهي محمدحسين حليمي و منيژه اسلامبولي ص11).
در شهرها و محلات اسلامي، مساجد و فضاهاي وابسته به آن همراه ديگر مراكز زيارتي و آموزشي، بعد معنوي و فكري شهرها را بهوجود ميآورند. در شهرهاي اسلامي، محلات مسكوني، بازار و ساير مراكز اقتصادي و اجتماعي با پيروي از نظم خاصي حول محور مساجد قرار گرفتهاند. در واقع مسجد همچون چشمهاي با صفا جويبارهاي معنوي خود را به سوي محلات و اماكن جاري ساخته و نوعي فرهنگ پوياي ديني را تبليغ مينمايد. (بمات، نجمالدين، شهراسلامي، ترجمهي محمدحسين حليمي و منيژه اسلامبولي ص11).
فضاهاي شهري، خانهها و محلات از ارزشهايي تاثير پذيرفتهاند كه در مسجد بر آنها تاكيد شده است.
خانهي شخصي، فضاي داخلي بستهاي است كه ضمن تامين آرامش و امنيت خانواده، اندروني اعضاي آن به شمار ميآيد. پنجرهها كمتر به خانههاي مجاور و كوچهها اشراف دارند. البته پنجرهها چنان مشبك تهيه گرديدهاند كه افراد داخل منزل بتوانند فضاي اطراف و مناظر محلهاي را نظارهگر باشند بدون اينكه خوشان ديده شوند.
خانهي شخصي، فضاي داخلي بستهاي است كه ضمن تامين آرامش و امنيت خانواده، اندروني اعضاي آن به شمار ميآيد. پنجرهها كمتر به خانههاي مجاور و كوچهها اشراف دارند. البته پنجرهها چنان مشبك تهيه گرديدهاند كه افراد داخل منزل بتوانند فضاي اطراف و مناظر محلهاي را نظارهگر باشند بدون اينكه خوشان ديده شوند.
كوچه ادامه خانه است و بهعنوان دالان تلقي ميگردد، تا آن كه معبري براي داد و ستد، گردش و وقتگذراني باشد. در شهرهاي اسلامي كهن، هيچ نشانهاي از خانه در نخستين وهله، ميزان تمكن و دارايي ساكن خانه را مشخص نمينمود چا كه پيوستگي و تداخل پيچيدهاي ميان مسكن فقرا و اغنيا وجود داشت. آنچه كه محلات زيبا را از خانههاي سادهتر تفكيك مينمود، وجود مجموعههاي ساده، متوالي و متحدالشكل بود. در صورتيكه در نوگرايي جديد، منطقهبندي و تقسيمبندي جديد شهري كاملاً قابل تشخيص بوده و شكاف طبقاتي را ترسيم مينمايد. در شهر اسلامي هر چه از اماكن مذهبي نظير مساجد، فاصله گرفته ميشود، دايره گستردهتر شده و از فشردگي آن كاسته ميشود.(بمات، نجمالدين، شهر اسلامي، ترجمهي محمد حسين حليمي و منيژه اسلامبولي، ص 116).
در شهرها و محلات ايران، مساجد به همراه زيارتگاهها و تكايا، چنان در چشماندازهاي فرهنگي موثر واقع ميشوند كه در غالب آنها تنها ساختمان مرتفع شهري اين اماكن هستند. همچنني در بافت شهري و محلهاي، نقش مسجد آن قدر تعيين كننده و حساس است كه گاهي مسير اصلي خيابان را از ادامه و تعويض باز ميدارد، به پارهاي از مشاغل اجازه فعاليت نميدهد و در عين حال برخي حرفهها را به شدت جذب ميكند. (شكويي، حسين، جغرافيايي شهري ج 2، ص 405)
شهر يا محلهاي كه با محوري مقدس احداث گرديده و سازندگان آن پيگير تحقق معماري مذهبي بودهاند جامعهاي را به ياد ميآورد كه بايد منسجم، صميمي و متحد باشد. در اين صورت تمامي ساختار شهر يا محله، يك خانه را تشكيل ميدهد. از اين جهت براي نشان دادن جامعه شهري (بيتالاسلام) مطرح گرديده و در حقيقت بعد انساني و معنوي بر فضاهاي فيزيكي و كالبدي تفوق مييابد. (بمات، نجمالدين، شهر اسلامي، ترجمه محمدحسين حليمي و منيژه اسلامبولي، ص 88)
همبستگي مذهبي و پيوندهايي كه در مسجد محله استحكام و استمرار مييابد مرزبنديهاي اقتصادي و طبقاتي را به تحليل برده و گروههاي غني در كنار اقشار كمدرآمد، در نهايت صلح و صفا زندگي ميكنند. فضاهاي مسكوني نيز در قرار گرفتن كنار يكديگر اين انسجام و معيارهاي ارزشي را رعايت مينمايند؛ زيرا ميكوشند تا در ساختن خانه، همسايههاي خويش را از نور و نسيم هوا و فضاي باز محروم نساخته و زمينههاي نگاه توأم با گناه را در ساختوسازها فراهم ننمايند. (بمات، نجمالدين، شهر اسلامي، ترجمه محمدحسين حليمي و منيژه اسلامبولي، ص 104)
نقش مساجد در توسعه فضايي و كالبد شهري و محلهاي
در بررسيهاي به عمل آمده از قديميترين مساجد ايران، اين گونه به نظر ميرسد كه مركزيت و محوريت مناطق مسكوني با مساجد بوده و در مكانيابي مساجد سعي گرديده كه اين اماكن جهت كلي شهر و ساختمانهاي مسكوني را مشخص نمايد. (واجعلوا بيوتكم قبله – سوره يونس آيه 87)
در بررسيهاي به عمل آمده از قديميترين مساجد ايران، اين گونه به نظر ميرسد كه مركزيت و محوريت مناطق مسكوني با مساجد بوده و در مكانيابي مساجد سعي گرديده كه اين اماكن جهت كلي شهر و ساختمانهاي مسكوني را مشخص نمايد. (واجعلوا بيوتكم قبله – سوره يونس آيه 87)
در بررسي بافت قديمي اكثر شهرهاي ايران جهت جغرافيايي تمامي ساختمانها خصوصاً ساختمانهاي مسكوني همجهت با مسجد و هممسير قبله بوده و عموماً مساجد داراي دربهاي مختلف در سه امتداد غيرقبله ميباشند به صورتي كه دسترسي به اين مراكز در هر مسيري امكانپذير باشد. (زم رشيدي، حسين، نقش مسجد در معماري ايران، ص 19 و 20)
از اين رو مهمترين نقش مساجد در توسعه فضايي و ساختاري محلات شهري در اين است كه چون مساجد اغلب به عنوان مراكز عمومي، فرهنگي و مذهبي به شكل يك مجتمع برخوردار از كليه امكانات فرهنگي اعم از سالن مطالعه، كتابخانه، سالن اجتماعات و صحن و رواق طراحي گرديدهاند از اين رو امكان انسجام هرگونه فعاليتي در اين مراكز در جهت اشاعه فرهنگ ديني و رفاه حال ساكنين محلات شهري فراهم ميباشد اين امر خود به طراحي محيط سازماندهي شده با كاركردهاي متعدد در نظام محلهاي منتهي ميگردد.
نقش مساجد در تناسب توسعه فضايي و كالبدي با كاركردهاي محلهاي
قرار گرفتن عمده مساجد محلي در مسيرهاي دسترسي و برخورداري اين مراكز از خدمات جانبي نظير پاركينگ اتومبيل و خيابانهاي عريض جهت فراهم آوردن امكان تخليه ترافيك در معابر جانبي و برخورداري اين مراكز از امكان سرويسدهي همزمان به كليه مراگعهكنندگان، علوه بر اين كه براي ساكنين محلات مشكلاتي را ايجاد نمينمايد بلكه چنين طراحي شهري از مساجد، به تناسب توسعه فضايي با كاركردهاي محلهاي و آرامسازي سيماي ساختاري محلات منتهي ميگردد. (ميرمحمدي، حميدرضا، تأثير فرهنگ اسلامي بر پيدايش و دگرگوني شهرها، ص 154)
قرار گرفتن عمده مساجد محلي در مسيرهاي دسترسي و برخورداري اين مراكز از خدمات جانبي نظير پاركينگ اتومبيل و خيابانهاي عريض جهت فراهم آوردن امكان تخليه ترافيك در معابر جانبي و برخورداري اين مراكز از امكان سرويسدهي همزمان به كليه مراگعهكنندگان، علوه بر اين كه براي ساكنين محلات مشكلاتي را ايجاد نمينمايد بلكه چنين طراحي شهري از مساجد، به تناسب توسعه فضايي با كاركردهاي محلهاي و آرامسازي سيماي ساختاري محلات منتهي ميگردد. (ميرمحمدي، حميدرضا، تأثير فرهنگ اسلامي بر پيدايش و دگرگوني شهرها، ص 154)
در سيماي شهرها و محلات جديد، اعم از ايران و ديگر كشورهاي اسلامي، معماران و برنامهريزان شهري از تأثيرات سرنوشتساز و تعيينكننده زلال فرهنگ قرآني و سنتهاي ديني و بومي مساجد، بيگانه گشتهاند و بيش از آن كه مبلغ مفاخر و سبكهاي هنر و معماري اسلامي باشند جلوههاي غربي و ماديگرايي و گرايشهاي اقتصادي را در ساخت شهرها و محلات مدنظر قرار دادهاند كه در ارمغان آن، پيدايش ناهنجاريهاي اجتماعي، فرهنگي، فساد و ابتذال و نابسامانيهاي خانوادگي و جلوگيري از روند آرامسازي سيماي ساختاري محلات و توسعه فضايي و كالبدي شهري متناسب با كاركردهاي محلهاي ميباشد.
آسيبشناسي نقش مساجد در ساختار فضايي و كالبدي محلات شهري
در حال حاضر از نظر جغرافيايي و فيزيكي، ساخت مساجد در كوچه و پس كوچهها و مناطق كاملاً دورافتاده واقع شده و در مسير زندگي عادي افراد ساكن در محلات قرار نميگيرد. از نظر محتوايي هم مسجد محور بسياري از فعاليتها است. در گذشته مدارس علمي و حوزههاي علميه در كنار مساجد و در صحن و حياط مساجد ساخته ميشدند. بسياري از مراكز درماني و آموزشي با مساجد و در كنار مساجد بودند به نحوي كه اگر به گذشته بازگشته و معماري اصيل برگرفته از آموزههاي ديني خو د را بررسي نماييم خواهيم ديد كه مساجد به واقع، محور اصلي معماري شهري و محلهاي است و در حقيقت معماري ما معماري مسجد محور تلقي ميشود. كليديترين ساختمانها پيرامون مساجد ساخته شده و محل ساخت مساجد در يكي از بهترين نقاط آبادي، شهر و محلات تعيين ميگرديد. به طور كلي ميتوان گفت كه در گذشته محوريت به تمام معناي معماري ما با مساجد بوده است و اين در حالي است كه در حال حاضر فهم اين مطلب كمي دشوار شده و عادت كردهايم كه مساجد را مستقل و جدا از بافت شهري و بدون در نظر گرفتن تأثيرگذاري معماري آن بر بافت شهري و محلهاي تعريف كنيم. (اصغريان جدي، احمد، مباني نظري مكانيابي مساجد در ادوار مختلف صفحات 273 و 289)
در حال حاضر از نظر جغرافيايي و فيزيكي، ساخت مساجد در كوچه و پس كوچهها و مناطق كاملاً دورافتاده واقع شده و در مسير زندگي عادي افراد ساكن در محلات قرار نميگيرد. از نظر محتوايي هم مسجد محور بسياري از فعاليتها است. در گذشته مدارس علمي و حوزههاي علميه در كنار مساجد و در صحن و حياط مساجد ساخته ميشدند. بسياري از مراكز درماني و آموزشي با مساجد و در كنار مساجد بودند به نحوي كه اگر به گذشته بازگشته و معماري اصيل برگرفته از آموزههاي ديني خو د را بررسي نماييم خواهيم ديد كه مساجد به واقع، محور اصلي معماري شهري و محلهاي است و در حقيقت معماري ما معماري مسجد محور تلقي ميشود. كليديترين ساختمانها پيرامون مساجد ساخته شده و محل ساخت مساجد در يكي از بهترين نقاط آبادي، شهر و محلات تعيين ميگرديد. به طور كلي ميتوان گفت كه در گذشته محوريت به تمام معناي معماري ما با مساجد بوده است و اين در حالي است كه در حال حاضر فهم اين مطلب كمي دشوار شده و عادت كردهايم كه مساجد را مستقل و جدا از بافت شهري و بدون در نظر گرفتن تأثيرگذاري معماري آن بر بافت شهري و محلهاي تعريف كنيم. (اصغريان جدي، احمد، مباني نظري مكانيابي مساجد در ادوار مختلف صفحات 273 و 289)
نتيجهگيري
با وجود ناحيهگرايي در شهرهاي اسلامي و آسيبپذيري شهرها و محلات اسلامي و رشد و گسترش شهركهاي جديد با محلات نامتناسب، نقش مساجد در بهبود و بهينهسازي توسعه شهري و محلهاي در راستاي ايجاد يك منطقه يا محله فعال و زنده شهري از لحاظ كالبدي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، جهت تأمين مطلوب نيازها و خواستههاي شهروندان به ويژه حفظ هويت و احياي فضاها و ابنيه قديمي و تاريخي ارزشمند از يك سو و ارتقاي توان توليدي شهر يا محله و استفاده بهينه و به هنگام از زمين و توليد اراضي شهري مناسب جهت توسعه شهري و محلهاي سازمانيافته و اصولي با تعيين كاربريها و عملكردهاي مطلوب از سوي ديگر يا به عبارت كليتر سازماندهي ساختار فضايي – كالبدي محلهاي و استفاده بهينه و به هنگام از پتانسيلها و قابليتهاي بالقوه محلهاي و ايجاد تعادل ميان كالبد قديم و جديد شهري از اهميت به سزايي برخوردار گرديده است كه بيانات مقام معظم رهبري در اجلاس نماز مبني بر محوري بودن نقش مساجد در توسعه فضايي و كالبدي شهري خود مبين آن است.
با وجود ناحيهگرايي در شهرهاي اسلامي و آسيبپذيري شهرها و محلات اسلامي و رشد و گسترش شهركهاي جديد با محلات نامتناسب، نقش مساجد در بهبود و بهينهسازي توسعه شهري و محلهاي در راستاي ايجاد يك منطقه يا محله فعال و زنده شهري از لحاظ كالبدي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، جهت تأمين مطلوب نيازها و خواستههاي شهروندان به ويژه حفظ هويت و احياي فضاها و ابنيه قديمي و تاريخي ارزشمند از يك سو و ارتقاي توان توليدي شهر يا محله و استفاده بهينه و به هنگام از زمين و توليد اراضي شهري مناسب جهت توسعه شهري و محلهاي سازمانيافته و اصولي با تعيين كاربريها و عملكردهاي مطلوب از سوي ديگر يا به عبارت كليتر سازماندهي ساختار فضايي – كالبدي محلهاي و استفاده بهينه و به هنگام از پتانسيلها و قابليتهاي بالقوه محلهاي و ايجاد تعادل ميان كالبد قديم و جديد شهري از اهميت به سزايي برخوردار گرديده است كه بيانات مقام معظم رهبري در اجلاس نماز مبني بر محوري بودن نقش مساجد در توسعه فضايي و كالبدي شهري خود مبين آن است.
برهوتشان را آباد می کنیم...باشد تا شهر درونمان آرام گیرد!!