امتیاز موضوع:
  • 19 رأی - میانگین امتیازات: 2.89
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
درختکاری نه درختخواری
#1
درختکاری نه درختخواری
حاصلضرب دو دو تای بهار حساب ریاضی نیست بلکه حاصلی به وسعت خلقت طبیعت است. اعداد را از یک می شمارند، اما فصل ها را از بهار. بهار اول دنیاست و درختان اول بهار و نهالکاری اول درختان.
بهار فصل شورش و رویش است، شورش علیه لشکر سکوت و ناامیدی. بهار فصل خیزش است، خیزش از زیر خاک، خیزش جوانه ها از پستوی پوشینه ها، خیزش فکرها و عزم ها.
چه بخواهیم و چه نه، جوانه ها از پس خواب سنگین زمستانی، شکوفه خواهند شد پس بگذار آنها با دست های من و تو شکوفا شوند. اگر طبیعت بدون درخت می تواند طبیعت شود حتما زغال هم با صابون سفید خواهد شد. اگر در خاطره ها دنبال عطری از طبیعت گذشته می گردیم آیندگان هم به دنبال عطر طبیعت امروز خواهند گشت. اگر از زمین درختان را بگیریم زمین بیچاره ترین سیاره ها خواهد بود چرا که زمین طعم و بوی عزت و زیبایی را از درختان گرفته و چشیده است.
در سرزمینی که مردمانش به آب و خاک و گیاه خود فکر نمی کنند بزودی بردگی به خاطر گرسنگی را تجربه خواهند کرد. درختکاری فکری خوب جهت خلق فرصت های خوب برای آینده است. بذرکاری و نهالکاری دست کمی از معجزه ندارد، با این تفاوت که زمان مشاهده اش طولانی است و هر کس به قدر توان خود می تواند اعجاز کند.
درخت ها مثل انسان ها و پرنده ها و سایر موجودات نیستند که اگر آتش گرفتند کوچ کنند. آنها می مانند و از ریشه های خود سپری بر خاک می سازند و با اولین باران بهار سرود بهاری را سر می دهند.
در عصر آتش و آهن اگر چه سخن گفتن از درختان سخت است ولی ضرورتی است مافوق انتخاب. اگر امروز به جای هر شعر و شعار فقط یک نهال بکاریم طولی نخواهد کشید که به ازای هر واژه، چندین درخت به بار خواهد نشست و هزاران شاعر را از الهام سیراب خواهد کرد.
رمز پایداری زمین در ریشه ها و رونق بازار ذائقه ها در میوه ها و آشیانه پرنده ها در شاخه ها نهفته است، پس فعلا بگذارید درختان نو بشوند. چشمه ها از دل کوه های بزرگی می جوشند که آراسته به درختان آرمیده اند. باور کنید مشکلات طبیعت به همان سادگی کاشت یک نهال به وجود آمده است، اما خوبی اش این است که می توان به همان سادگی کاشت یک نهال، طبیعت را یاری کرد.
برای زنده کردن یک قطعه زمین مرده هیچ آغازی بهتر از کاشت یک درخت نیست. نیچه می گوید آن که می خواهد پریدن آموزد نخست باید ایستادن، راه رفتن و بالارفتن را بیاموزد چون پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند. جنگل هم از همان اول جنگل نبوده است. نخست باید نهال را شناخت و سپس کاشتن، آبیاری، پرورش و حفاظت و حمایت نهال را شناخت و تجربه کرد تا آن وقت انتظار برای تولد جنگل معقول باشد.
اگر این طور باشد و هر کدام از ما برای تولد یک جنگل مرحله به مرحله تلاش کنیم و پیگیر اوضاعش باشیم با انتشار هر خبر مربوط به قطع غیرقانونی حتی یک درخت چهره هایمان زرد خواهد شد.
ولی امروز این گونه نیست. جاده ها درختان را می خورند، سدها درختان را زیر آب می برند و خفه می کنند، جنگل نشینان نیازمند، سر شاخه های درختان را برای تامین علوفه و اسکلت درختان را برای تامین مواد سوختنی و سایر مصارف روزمره قطع می کنند، برای به دست آمدن یک کیلوگرم سقز هزاران تبر بر جان فرسوده درختان بنه فرود می آید، جنگل ها در آتش کینه توزی ها و اختلافات قومی و محله ای و ناآگاهی ها و سهل انگاری ها می سوزند، فشار توسعه بی امان شهرها و جمعیت انسانی روز به روز بر جنگل ها بیشتر می شود و دست آخر هم ضربات خشکسالی بر سر طبیعت فرود می آید.
مدت هاست که طبیعت ما تشنه است. میان انسان ها رسم است که به تشنه آب می دهند ولی اینجا از طبیعت تشنه، جان می گیرند. این رسم بهار نیست بهار بر چوب های خشکیده هم خون تازه می چکاند، تا زمین میزبان عطر گل مریم و اقاقی ها بشود. بهار در همه جهان دیدنی است، اما بهار دشت لاله های واژگون خوانسار، دشت شقایق های کالپوش سمنان، بهار بابونه های فندوقلوی اردبیل و ارسباران آذربایجان، یک کلام سراسر ایران بهار دیگری است.
و اکنون روز های پس از نیمه اسفند را باید برای کاشت درخت غنیمت شمرد. این کمال بی انصافی است که فقط یک روز را روز درختکاری بدانیم و در ۳۶۵ روز سال درختخواری کنیم. بیایید این بار همه با هم تصمیم بگیریم، تا بهار از سرزمین مان دامن بر نچیده است فکرها و عزم هایمان را به خاطر حراست از بهار به هم گره بزنیم و بهار را برای بهار بخواهیم چون هر جا گره افتادن در کار نامیمون اینجا این گره مبارک است.
[تصویر:  break.gif]






آخرین ارسال های من :
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان