امتیاز موضوع:
  • 64 رأی - میانگین امتیازات: 3.02
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ميس وندروهه
#1
(Mies Van Der Roh 1886-1969 )

در سال 1886 در آخرن متولد شد . بين سالهاي 1908 تا 1911 در دفتر پيتر بهرنس کار کرد . در سال 1909 کارخانه توربين سازي بهرنس استفاده کردن از شيشه و آهن در ميس وندروهه تاثير گذاشت در همان دوره ميس وندروهه تحت تاثير شينکل Shinkel و بعدها تحت تاثير معماري کلاسيک و اکسپرسيونيسم آلمان بود .
ميس تحت تاثير هنر دستايل ، تاثير بهرنس در بکار بردن مصالح جديد و پلان آزاد رايت بود .
مي وندروهه گفته است :
" اکنون در ساختمان موضوع استخوان و پوست مطرح است .
من نمي خواهم جالب باشم من مي خواهم خوب باشم .
تکنولوژي مي تواند مشکلات اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي زمان معاصر را حل کند ."
در کل مي توان گفت به همان اندازه که ستون دوريک براي يونانيان اهميت داشت ، تير آهن براي ميس وندروهه اهميت دارد .
شعار اصلي ميس وندروهه :
" کمتر بيشتر است ، Less Is More "
" معماري کيک عروسي نيست ، Architecture Isn't A Wedding Cake

لودویش میس ون در روهه (۲۷ مارس ۱۸۸۶ - ۱۷ اوت ۱۹۶۹) معمار آلمانی و آمریکایی، و سومین مدیر باوهاوس از ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ بود.
لودویش میس ون در روهه، در کنار والتر گروپیوس و لوکوربوزیه به عنوان استادان پیشرو در معماری مدرن شناخته می‌شود.

نام:لودویش میس ون در روهه
تاریخ تولد ۲۷ مارس ۱۸۸۶
محل تولدآخن ، آلمان
تاریخ مرگ۱۷ اوت ۱۹۶۹
محل مرگ شیکاگو، ایالات متحده
ملیت آمریکائی
نام هنری: میس
سبک(ها): مدرن, بین المللی, مینیمال
جمله معروف: کمتر، بیشتر است.
جوایز: مدال طلای ای آی ای ۱۹۶۰

ميس ون دروهه معتقد بود ارزشمند ترين معماري بددون.نعكاس راههاو حفظ نيروهاي زمانه ارزشي ندارد . وان يك مد نيست و جيزي جاودانه هم نيست . در نيروهاي علم و دانش فناوري صنعتي سازي و اقتصاد و الگوهاي اجتماعي كي با تا ثيراتشان توسعه مي يابند او نياز به جهاني شدن را در زمان ما حس كرد و ثزيرفت كه اين واقعيت است .او مي گفت من سعي كرده ام معماري را براي جامعه ي فني به وجود اورم . تا معماري داشته باشد كه كسي قادر به ايجادش نباشد .
معماري و عمارت سازي. دانش ميس ون دروهه از امكانات و محدوديتهاي موادي كه ما مي سازيم به ويزه انهاي كه در زمان ما نمونه هستند مانند بخشهاي با روكش فلزي يا ورقهاي بزرك از صفحات شيشه او را قادر ساخت تا ثتانسيلهاي مربوط را به عنوان عناصر ساخت سطحي رومانتيك توسعه بخشد.
در حقيقت او به ساختن به عنوان روح اصلي زمان توجه كرد چونهدف اصلي بود و توسط سليقه شخصي فرد متاثرنمي شود. بدين ترتيب اساس و بنياد جانبهاي معماري او را به استيلاي ساختار تبديل نمود ...كه او مي كرد به ساختن متمركز بود كه او مدام كلمه الماني baukunst را درمبا حث خود به كار مي برد و بيشتر در مقاصدش مورد نظر داشت BAU به توضيح او ساخت بناهاي با استراكچراشكار بود در حالي كه KUNST به تنهاي معني نداشت .
معماري زماني شروع ميشود كه دو اجر به دقت روي هم گذاشته مي شوند .
اصول نظم ساختن در عصر معماري استفاده مي شود دو عنصر ارگا ني بودن (نظم داشتن ) و همكني شرايطي را ثديد اورده كه منتج از ساختن است ولي دليل ساختن نيست . ميس ون دروهه معتقد بود كه بدين شيوه ساختن مفهو مي فيلسوفا نه است . در تمام كارهايش از بالا تا ثايين تا اخرين جزء را با همين ايده كار كرد .
نياز هاي بيشمار مختلف كاري در زمان ما به طور ازاد با عصر كذشته مرتبط مقابله دارد و عدم اصول راهنما در معماري امروز به سادكي مي تواند نابساماني محيط زيستي ايجاد كند و اصول استراكچر ميس ون دروهه مفاهيم جامع سا زكا ري با نيازهاي متعدد كاربردي روزكار ما به چشم مي خورد . شوردينكرفيزيكدا ن ا شا ره كرد كه اصول كلي وجود دارد كه ساختيهاي خلاقي در اصول كلي است كه عمد تا به عموميت ان اصول بستكي دارد دقيقا به همين وقتي در مورد كاربر استراكچر در معماري صحبت مي كنيم دقيقا همين منظور را داريم .
اين يك عقيده عمومي است . واگر چه هر ساختماني يك راه حل تنها است ولي به تنهاي انكيزه نيست .
با توجه بهتلاشهاي بيشمار جهت واضح كردن اين ايده ميس ون دروهه اغلب همساني زباني را به كار مي بر د او مي كفت يك زبان زنده مي تواند براي اهداف نوين به عنوان نثر به كار رود درست مانند اينكه مردان مذهبي همان اصول را در كليساي جامع به كار مي بردند . او تاكيد داشت كه چنينساختار هايي متعددي را مي توان به عنوان روشهاي كاملا متفاوت به كار برد او مي كفت من يك كليسا را مانند يك كاخ تماشاي نمي سازم يك كارخانه را مانند يك كليسا ن بلكه سلسله مراتب كار ها نيز هست مي سازم به همين دليل ما با توجه به ارزش ساختار ها تمايز ها را تشخيص مي دهيم اينجا سلسله مراتب ارزشها نيست

آخرین ارسال های من :
پاسخ
 سپاس شده توسط atelieahjam


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان